برداشت آزاد از مرحوم علامه محمد تقی جعفری در «شرح نهجالبلاغه»؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ مولانا جلال الدین محمد بلخی، داستان غدير خم را كه اسناد نقل آن از حد تواتر گذشته است، در مثنوى و اين چنين توضيح مىدهد:
☼ زين سبب پيغمبر با اجتهاد ......... نام خود و آن على مولا نهاد
☼ گفت هر كاو را منم مولا و دوست ......... ابن عم من على مولاى اوست
☼ كيست مولى آنكه آزادت كند ......... بند رقيت ز پايت بركند
☼ چون به آزادى نبوت هادى است ......... مؤمنان را ز انبيا آزادى است
☼ اى گروه مؤمنان شادى كنيد ......... همچون سرو و سوسن آزادى كنيد
☼ ليك مىگوييد هر دم شكر آب ......... بى زبان چون گلستان خوشخضاب
☼ بىزبان گويند سرو و سبزه زار ......... شكر آب و شكر عدل نوبهار
☼ حلهها پوشيده و دامن كشان ......... مست و رقاص و خوش و عنبر فشان
☼ جزو جزو آبستن از شاه بهار ......... جسمشان چون درج پر در ثمار
☼ مريمان بى شوى آبست از مسيح ......... خامشان بى لاف و گفتارى فصيح
▬ تفسيرى كه مولوى در باره کلمه «مولا» گفته است، يكى از مناسبترين معانى است كه در داستان غدير مىتوان مطرح نمود. در بيت سوم از ابيات مورد بحث چنين آمده است كه:
☼ كيست مولا آنكه آزادت كند ......... بند رقيت ز پايت بر كند
▬ آزاد شدن بوسيله مولا يعنى چه؟
▬ باز كردن چشم و گوش انسانها، و بينا و شنوا ساختن آنان در عرصه زندگى و گستردن شخصيت تكاپوگر انسانها در عرصه زندگى براى تأثير و تأثر تكاملى.
▬ آشنا نمودن آدميان با جان و روان خود و بيرون كردن آنان از لجنزار حيطه خود محورى. منتقل ساختن مردههاى متحرك از محيط و اجتماع مرگبار به قلمرو حيات معقول و زنده كردن آنان.
▬ پيوستن زندگانى طبيعى به حيات طيبه الهى، سپس آزاد كردن آنان در حوزه جاذبيت ربوبى.
▬ اين است موضوع رسالت انبياء عليهم السلام و معناى مولا بودن آنان.
▬ اين آزاد شدن بوسيله پيامبران در آيه صد و پنجاه و هفت از سوره الاعراف چنين آمده است: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ... (آن مردم با ايمان كسانى هستند كه از رسول و پيامبر امى پيروى مىكنند كه او را در نزد خود در تورات و انجيل مىيابند آنان را به معروف (نيكى) امر، و از منكر (زشتى) نهى مىنمايد و طيبات (پاكيزهها) را براى آنان حلال و پليديها را حرام و بار سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنان بود بر مىدارد...)
▬ على مولاى انسانها است، و تفسيرى مشروح در باره مولا.
▬ هر موجودى كه خود بسته زنجير بردگى است، نمىتواند موجود ديگرى را آزاد كند.
▬ مولاى حقيقى خداست كه توانسته است پيامبران را از زنجير گرانبار «خود طبيعى» رها كند و آنان را به منصب مولايى برساند.
▬ بايستى مقام والاى پيشوايى آزادىبخش از پيامبر به وصى او عطا شود.
مآخذ:...
هو العلیم