گروه تاریخ اقتصاد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ مورگان شوستر در اقداماتش، بر اساس قانون عمل میکرد و استثنا قائل نبود. مخبرالسلطنه مینویسد: «اشتباه شوستر این بود که فکر میکرد ایران نیویورک است که هر اقدام قانونی را انجام دهد».
▬ وی میخواست از شاهزادگان و اعیان و... مالیات بگیرد، اما، این اقدام، باعث دشمنی دولتمردان و قدرتمندان ایران از جمله سپهدار و علاءالدوله با وی شد. عبدالله مستوفی مینویسد: «این اصلاحات جزئی، برای گذراندن روزمره بد نبود، ولی، این اقدامات به منزله نقش الوان در خانه از پایبند ویران بود». نخستین مشکل شوستر، ابراهیم خان معتضد السلطنه (ابو الوزرا) پدر قوام السلطنه و وثوقالدوله بود. این پیرمرد کهنهکار نمیخواست دستورات شوستر را کاملاً اجرا کند و هر روز در پرداخت وجوه، بهانه میآورد. چند بار هم به وی تذکر داده شد. عبدالله مستوفی مینویسد: «در یکی از محاسباتی که شوستر میخواست حکم احضار وی را امضا کند، جلوی دست او را گرفتم و گفتم: این پیشکار، پدر وثوقالدوله، وزیر مالیه سابق و پدر قوام السلطنه است. قلمش را روی کاغذ گذاشته، در ضمن نوشتن نام خودش، گفت: چون پدر این دو نفر است، زودتر امضا میکنم. گفتم: من به شما میگویم، ما این دو برادر را با امضای این حکم، دشمن خود کردیم، گفت: شما را من اهل اصول مسلم میدانم. چگونه راضی میشوید که این قواعدی که برای طرز وصول و ریزش وجوه به بانکها باهم اتخاذ کردهایم و از اصول مسلم پیشرفت کار است، نقض شود، گفتم گاهی اتفاق میافتد که باید اصول مسلم را فدای وضعیت کرد، گفت: اینها ضعف نفس است که من از آن گریزانم و تا این سختیها را نکنم، نمیتوانم کار مالیه این کشور را سر و سامان بدهم. حق به جانب او بود، ولی، من هم چندان بیحساب نمیگفتم».
▬ یکبار دیگر، وقتی صمصامالسلطنه، نزد شوستر برای «عبدالحسین فرمانفرما» واسطه شد تا او مالیات کمتری بپردازد، در دفاع از فرمانفرما گفت: وی برای مشروطه بسیار زحمت کشید. شوستر گفت: با مالیات دادن خود، علاقهاش را به انقلاب مشروطه نشان میدهد.
▬ در این زمان، بسیاری از بزرگان و اعیان و اشراف، مالیات معوقه و پرداخت نشده داشتند. با وجود آنکه برخی از آنان متمول و دارای چندین میلیون دارایی بودند، اما، گریهکنان از مجلس شورای ملی استدعا میکردند تا آنان را از پرداخت مالیات معاف نماید. وقتی این رجال، با توسل به دولت و مجلس نتوانستند موفق شوند و شوستر را استوار یافتند، با سفارتخانههای استعماری روس و انگلیس همداستان شدند و بنای مخالفت با شوستر و یارانش را گذاشتند. آنان با سوءاستفاده از تعصب مردم، به بانگ بلند، امریکاییها را به بابی گری متهم کردند و به این صورت، دشمنی خود را با شوستر ابراز کردند. روزنامههای روسی نیز در این زمان شوستر را به یهودی بودن متهم کردند.
▬ شوستر به تمام ملاکین شهری و روستایی اعلام کرد که آگاه باشند: از امسال مالیاتها در سر خرمن وصول شده و قبض چاپی تحویل داده میشود.
▬ کاهش تعداد ادارات گمرک به سه شعبه: اداره وصول، اداره کنترل و اداره پرداخت. قرار شد تمام وجوه دریافتی به حساب خزانه در بانکهای استقراضی و شاهنشاهی واریز گردد.
▬ کاهش بودجه بعضی از سازمانها. شوستر که میدانست بخش قابل توجهی از اعتبارات سازمانها به مصرف اصلی نمیرسد، پس از اقدام در موارد متعدد، مجبور بود با افراد بانفوذ ایرانی بر سر بودجه سازمانهای زیر نظارتشان، ساعتها چانه بزند. پس از اولتیماتوم روسها و اخراج شوستر، آن دسته از ایرانیانی که وی را فسادناپذیر و منافع مالی خود را در معرض تهدید میدیدند، نفس راحتی کشیدند. شوستر وقتی دید نمیتواند با نبودن قوانین مالی و مالیاتی لازم، کاری از پیش ببرد، از مجلس و دولت تقاضای اختیارات قانونی کرد. دولت لایحهای را در تأیید تقاضای شوستر به مجلس برد و با تصویب مجلس و با اعطای اختیارات گسترده برای سازماندهی امور مالی و وصول مالیاتها، به مقام «خزانهداری کل» منصوب شد. وی اعلان کرد: اگر خواستههایش عملی نشود، به امریکا باز میگردد. بر اساس این قانون، شوستر در امور مالی، حقوق و اختیارات تام گرفت. وی در تمام امور مالی و پولی دولت، خزانه دولت، وضع مالیاتها و دیگر عواید دولتی، حق کنترل و نظارت داشت. بدون اجازه وی، هیچ خرجی نمیتوانست صورت بگیرد. تنظیم بودجه دولت و نظارت بر اجرای آن و نظارت بر قرضهها و امتیازات نیز از جمله اختیارات وی بود. او حق داشت قوانین مالی را تغییر دهد و بهطورکلی، بسیاری از امور اقتصادی ایران زیر نظارت شوستر قرار گرفت. علت اینکه مجلس چنین قدرتی را به وی داد آن بود که احساس کردند چون امریکاییها از ایران دور هستند، علایق و منافع کمتری در ایران دارند.
▬ سیروس غنی مینویسد: «هنگامی که مورگان شوستر مشغول اصلاحات جاریه سران بود، محمد علی شاه با سپاهی از انزلی و برادرش «سالارالدوله» با نیروهایش از منطقه بینالنهرین، از دو جانب با اهداف طراحی شده، با کمک روسها به ایران حملهور شدند، اما، نوآوریهای شوستر در امور مالی، باعث شکست آنها شد. پس از شکست، محمد علی شاه دوباره به روسیه بازگشت و برادرش نیز به بینالنهرین گریخت. پس از این شکست، شوستر تصمیم گرفت اموال «شعاع السلطنه» را بابت مالیاتهای معوقه، توقیف نماید».
▬ در دهم مهر ۱۲۹۰، دولت تصمیم گرفت اموال شعاعالسلطنه و سالارالدوله را مصادره کند. به شوستر دستور دادند اموال آنان را ضبط و مراتب را به سفارتخانههای انگلیس و روسیه اعلان نماید و متذکر شود: چنانچه دو دولت حقی نسبت به اموالشان داشته باشند، حقوق آنان محفوظ خواهد ماند.
▬ مهدی شریف کاشی که از زمان ورود این هیأت، به موفقیت آن چندان امیدوار نبود، مینویسد: «اغراض مغرضین ایرانی که خود را مستخدم شوستر خواهند کرد، او را راهنمایی و بعضی مداخلات که سفارت روس همان را مستمسک خواهد کرد و جلوگیری خواهند کرد». چنین هم شد. گفته شده است محرک شوستر در مصادره اموال شعاعالسلطنه، «سلیمان میرزا»و دیگر رهبران دموکراتها بودند. «مخبرالسلطنه» هم این اقدام شوستر را اشتباه دانسته است: «وی فکر کرد که ایران نیویورک است که هر اقدام قانونی را انجام دهد. در صورتی که باید به وزارت خارجه اطلاع میداد و، سپس، وزارت خارجه اطلاع میداد و، سپس، وزارت خارجه از سفارت روسیه کسب تکلیف میکرد».
░▒▓ مناقشه بر سر مصادره اموال درباریها
▬ شوستر، پس از گرفتن دستور مجلس، روز ۱۵ مهر، چند گروه را برای ضبط اموال شعاع السلطنه و سالار الدوله فرستاد. پارک و باغ شعاعالسلطنه در دولتآباد، قریهای در خارج از تهران، سر راه حضرت عبدالعظیم، قرار داشت.
▬ اموال شعاعالسلطنه عبارت بودند از: ۱. پارک شهری در دروازه باغ شاه ۲. روستای دولتآباد ۳. روستای چیذر در شمیران.
▬ مأموران شوستر، ساعت ده صبح به پارک شعاعالسلطنه رفتند. چند قزاق محافظ آنجا بودند، اما، با ارائه فرمان دولت ممانعت نکردند. مأمورین شوستر وارد پارک و ساختمانهای پارک شدند و اموال را صورتبرداری کردند. اقدام شوستر در مصادره اموال یاد شده و خلع سلاح قزاقها و... ضربهای برای دولت روسیه بود. روسها بهانه آوردند که شعاعالسلطنه به روسیه بدهکار است؛ قضیه پیچیده و امور دچار تنش شد. دموکراتها با اقدام شوستر شاد شدند، زیرا، فکر میکردند که فتح بزرگ نصیب آنان شده است، اما، این شادی بیدوام بود؛ روسها بهانه آوردند که شعاع السلطنه تبعه روس است و ملک او، وثیقه وامی است که شعاعالسلطنه از بانک استقراضی گرفته است. این ادعا اشتباه بود، زیرا، شعاعالسلطنه دعوی تبعیت عثمانی داشت و دولت ایران مسأله وثیقه را مجهول میدانست.
▬ در چنین اوضاعی، ناگاه دو افسر روسی با دوازده قزاق وارد پارک شدند و مأموران خزانهداری را بیرون کردند. شوستر با نامه و تلفن، مراتب را به وزیر مختار روس اطلاع داد و خواهش کرد که قزاقها را از پارک شعاعالسلطنه بردارند. روز بعد، مریل معاون خود را به همراه پنجاه ژاندارم و سه افسر به پارک شعاعالسلطنه فرستاد. به دلیل موافقت نکردن «پاختیانف» سرکنسول روسیه، با این درخواست، ناچار مأموران شوستر از درب فرعی وارد پارک شدند و اسلحه قزاقها را گرفتند و آنها را بیرون راندند. این امر باعث درگیری بین قزاقها و ژاندارم خزانه شد.
▬ مخبرالسلطنه مینویسد: «پاختیانف، ژنرال قنسول روس، گزارش برخلاف، به روسیه ارسال میکرد. بالطبع آدم مفسدی بود و جنجال تبریز را او ایجاد کرد؛ چون روسها نتوانستند محمد علیشاه را برگردانند، به جهت مخالفت انگلیسیها برای اثبات قرارداد ۱۹۰۷؛ حال دست به این اقدام زدند و در مقابل، شوستر ایستادگی کردند و بهانههای واهی آوردند». شوستر در این امر اشتباه کرد. دولت ایران از اقدامات پاختیانف ناراضی بود و، حتی، توسط واسطهای و با ذکر چند دلیل، خواسته بود وی را عزل کند، اما، روسیه واسطه را پس، فرستاد و متذکر شد که دولت روسیه خود صلاحیت صاحب منصبان خودش را تشخیص میدهد. اشتباه شوستر آن بود که به جریان امور در ایران و این نکته که دولت ایران در برابر بریتانیا و بهویژه روسیه، تا حدی عاجز و ناتوان است که نمیتواند مانع مداخلات آشکار آنها شود، آگاه نبود شوستر تصوری از وجود موانع نداشت. «اوکانر» در این باره مینویسد: «مبنای کار وی بر عدم پذیرش حقوق ویژه و امتیازهایی برای قدرتهای دیگر بود، اما، پارهای از کشورهای بیگانه در ایران برای خود حقی قائل بودند. چون روس و انگلیس که طی قرارداد ۱۹۰۷ برای خود منطقه نفوذی قائل بودند. شوستر عقیده داشت دلیلی ندارد ایران نیز چنین قراردادی را که، حتی، با او مشورت نشده است به رسمیت بشناسد».
░▒▓ اولتیماتوم ۹۲۳۱ دولت روسیه به دولت ایران
▬ مورگان شوستر با خوشبینی احساس میکرد که با استخدام و انتصاب افسران انگلیسی در امور مالی ایران، پشتیبانی معنوی دولت بریتانیا را جلب خواهد کرد و این دولت با این عمل از وی خشنود میشود. او از سیاست دیپلماسی مصالحه و سازش «سر ادوارد گری» در وزارت خارجه بریتانیا در برابر روسیه آگاه بود، اما، از تحولات سیاسی نظام که در سطح بینالمللی صورت میگرفت و از جو متشنج بینالمللی که میرفت جهان را در ورطه جنگ بزرگ و هراسناکی سوق دهد، اطلاع نداشت.
▬ روسیه در این زمان کشوری قدرتمند با جمعیتی حدود یکصد و پنجاه میلیون نفر، دارای نیروی نظامی مجهز به سلاحهای مخرب و یکی از قدرتهای بزرگ آن روزگار بود. روسها بر اساس قرارداد ۱۹۰۷، ایران را منطقه نفوذ خود میدانستند و از ضعف و ناتوانی دولت ایران باخبر بودند. از سوی دیگر، انگلیسیها نیز در رقابت از روسیه عقبتر نبودند.
▬ تصرف اموال شعاعالسلطنه و خلع سلاح و اخراج نیروهای قزاق از پارک شعاعالسلطنه توسط دولت ایران، برای روسها سنگین بود. در ملاقات وزیر خارجه روسیه با «اوبرن»، وی اظهار داشت که هنگام تصرف اموال شعاعالسلطنه، پارهای از آلات و اشیا متعلق به کشاورزان روس که آن ملک را اجاره کرده بودند، گم شده است. در چنین شرایطی، روسیه به دولت ایران اولتیماتوم داد مبنی بر اینکه ۱. دولت ایران باید نیروهای ژاندارم خزانه و پارک شعاعالسلطنه را فوراً بردارد. ۲. دولت ایران به طور رسمی از افسران قزاق خانه عذرخواهی کند.
▬ وثوقالدوله در دیدار با «پالکوسکی» اظهار کرد که کابینه، روش کار شوستر را نمیپسندند و مایل است که او را مهار کند و روسیه نباید در این قضیه تعجیل کند، زیرا، این عمل بر محبوبیت شوستر در انظار سیاستمداران غیر متعادل ایرانی خواهد افزود، اما، پالکوسکی جواب داد که روسیه پاسخ فوری میخواهد.
▬ دولت ایران خواستههای روسیه را مبنی بر معذرتخواهی و تخلیه املاک شعاعالسلطنه از ژاندارمهای خزانه، رد کرد و یادآور شد که پیشتر به سفارت روسیه اعلام شده بود که حقوق اتباع روسیه محفوظ خواهد ماند. همچنین، از سرکنسول روسیه تقاضا شده بود که به موجب قانون، از مداخله در این امر خودداری کند. با توجه به اینکه تقصیری از مأموران ایرانی سر نزده است، تقاضاهای پالکوسکی مضر و موهن است. سیاستمداران روسی در این زمان، دو سیاست را پیگیری میکردند. پاختیانف معتقد بود که دولت روسیه باید از سیاست عدم مداخله دست بردارد و شاه سابق و هواداران او را به طور موثر یاری کند. حتی، میگفت باید روسها پیه نارضایتی انگلیسیها را بر تن خود بمالند تا بتوانند بر منطقه زیر نفوذ خود در ایران به خوبی نظارت کنند. روسها مصمم بودند دولتی روی کار بیاورند که بتوانند شوستر را عزل و مجلس را تعطیل کند و نظم عمومی را برقرار نماید. ایرانیان و انگلیسیها هردو میترسیدند که مبادا روسها دوباره بتوانند محمد علیشاه را بر سریر قدرت بنشانند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم