نوربرت وینر در سایبرنتیک؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ در ماشینهای اتوماتیک، کیفیات عمومی وجود دارند که مایلم بر آنها تأکید کنم؛ یکی آن که چون آنها ماشینهایی موظف به انجام کار، یا کارهایی، مشخص هستند؛ بنا بر این، باید دارای اندامهای افکتوری (همانند دستها و پاها در موجودات انسانی) باشند که با کمکشان بتوانند از عهدهی انجام چنین کارهایی بر آیند و نکتهی دوم آنکه آنها باید دائماً به یاری اندامهای حسی خود، مانند سلولهای فتوالکتریک و دماسنجها، با دنیای بیرونشان در تماس باشند، تا نه تنها از نحوه وضعیت موجود آگاه کردند، بلکه قادر به برنوشت اجرا یا عدم اجرای اعمال خویش نیز باشند. این کارکرد آخر، «فیدبک» نامیده میشود، یعنی، قوهی مخصوصی برای تنظیم نحوه عملکرد آینده بر مبنای اجرای پیشین.
▬ فیدبک ممکن است به سادگی یک بازتاب عادی باشد، یا به پیچیدگی بیشتر، که در آن، تجربهی پیشین نه تنها برای تنظیم حرکات معین، بلکه برای تدابیر کلی رفتار نیز مورد استفاده قرار گیرد. چنین فیدبک مدبرانهای، اغلب دو جنبه دارد؛ «بازتاب مشروط» و «یادگیری».
▬ برای تمام این صور رفتار، و بویژه برای آن رفتارهایی که پیچیدهترند، باید اندامهای مرکزی تصمیم گیرندهای داشته باشیم تا بر طبق اطلاعاتی تکه به آن بازخورانده شده است، و ماشین به کمک وسایلی مشابه حافظهی ارگانیسمهای زنده انبار میکند، معین کنند که ماشین در مراحل بعدی چه باید بکند.
▬ ساختن ماشینهای سادهای که به سوی نور گرایند یا از آن دوری جویند، آسان است، و اگر چنین ماشینهایی، خود نیز مجهز به چراغ باشند، همان طور که دکتر گری والتر در کتابش به نام «مخ زنده» توصیف کرده است، تعدادی از آنها با هم نمایشگر صور پیچیدهای از رفتار اجتماعی خواهند بود. در حال حاضر، ماشینهای پیچیدهتری که در زمرهی این گونه دستگاهها مییابیم چیزی جز بازیچههای علمی برای اکتشاف امکانات خود ماشین و مشابهش، دستگاه عصبی، نیستند. ولی، مبنی بر دلایلی میتوان پیشبینی کرد که در آیندهی نزدیک، تکنولوژی بعضی از این امکانات را مورد استفاده قرار خواهد داد.
░▒▓
▬ به قرار فوق، دستگاه عصبی و ماشینهای اتوماتیک، اساساً در این مشابهند که هر دو دستگاههایی هستند که بر طبق تصمیماتی که در گذشته گرفتهاند، اتخاذ تصمیم میکنند. سادهترین دستگاههای مکانیکی، بین دو شق، مانند قطع یا وصل یک کلید، اتخاذ تصمیم میکنند. در دستگاه عصبی، هر یک تار عصبی، بین پذیرفتن یا خودداری از حمل یک تکانه تصمیم میگیرد.
▬ در هر دو، چه ماشین و چه عصب، دستگاه ویژهای وجود دارد که تصمیمات آینده را منوط به تصمیمات گذشته کند، و در دستگاه عصبی قسمت عمدهای از این وظیفه در آن نقاط بسیار پیچیده به نام «سیناپس» انجام میگیرد. در هر سیناپسی چند تار عصبی ورودی به یک تار عصبی خروجی میپیوندند. در بسیاری از موارد، پایه و اساس این تصمیمات را به مثابهی آستانهای در عمل سیناپس، یا به عبارتی دیگر، با گفتن آنکه چند تار ورودی باید شلیک کند تا اینکه تارهای خروجی بتوانند شلیک کنند، میشود اظهار داشت.
▬ این، زیربنای اقلاً قسمتی از قیاس بین ماشینها و ساختمانهای زنده است. سیناپس، در ساختمان زنده، مطابق با دستگاه کلیدزن در ماشین است. برای گسترش بیشتر نسبتهای مفصلی که بین ماشینها و ساختمانهای زنده وجود دارند، باید به کتابهای بینهایت الهامبخش دکتر والتر و دکتر راس اشبی رجوع کرد.
▬ همان طور که گفتهام، ماشین، مانند ساختمان زنده، دستگاهی است که به نظر میرسد در محل، و به طور موقت، در برابر گرایش عمومی برای افزایش آنتروپی مقاومت میکند، و با تواناییاش در اتخاذ تصمیمات، میتواند در جهانی که گرایش همگانی آن رو به زوال است، در دور و بر خود، میدان محدودی از سازمانیافتگی به وجود آورد.
مآخذ:...
هو العلیم