برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ لوتر، کالون و به طور کلی، اصلاحطلبان برجسته، هیچ یک، حامی و هواخواه اصل مدارا نبودند. جالب اینکه، اولین نتیجه اصلاح دینی، احیاء تعصب و آزار دینی در تمامی کلیساها بود.
▬ بالتازار هابمیر، در سال ۱۵۲۴ مقالهای تحت عنوان «دربارهی بدعتگزاران و کسانی که آنها را میسوزانند» نوشت که «شاید بتوان آن را اولین درخواستنامه اروپایی به شمار آورد که خواهان مدارای کامل شده است».
▬ یکی از سنتهای مداراپیشگی که از اعتبار قابل توجهی برخوردار شد، جنبشی کاتولیک و غیرجزمی است که با نام دسیده ریوس اراسموس پیوند خورده است.
▬ مایکل سروتوس، نخستین شهید سختگیری کالونیستها در عدم مداراپیشگی میباشد. شک او نسبت به تعالیم حاکم باعث شد که نسبت به افراد و گروههای مخالف، موضعی مداراگرایانه در پیش گیرد.
▬ سباستین کاستهلیو، یکی از قهرمانان بزرگ خردگرایی و مداراپیشگی عصر کالونیستها و شاید تمامی اعصار است. وی میان امور اعتقادی و عقلانی لوتر تمایز میگذارد. از نظر او، قلمرو ایمان، قلمرو شک و تردید نیز هست. از رهگذر بیاعتناییهایی او نسبت به اختلافات الهیاتی بود که مداراپیشگی و مدارا زمینهای برای رشد یافتند.
▬ فاستون سوکینوس، رهبر توحیدگرایان اروپا بود. سوکینها معتقد بودند که از مسیرهای دینی گوناگون میتوان به حقیقت دست یافت.
▬ در قرن شانزدهم، اصل مهم دیگری نیز پیش کشیده شد که به موجب این اصل، دین باید به طور کامل از دولت جدا باشد. تنها در هلند بود که جمهوری بورژوایی نیرومندی تأسیس شد و اصل آزادی دینی توانست بر مبنای آن و بدون برخورد با موانع زیاد در قرن هفدهم شکوفا گردد.
░▒▓
▬ جنگهای دینی فرانسه در نیمه دوم قرن شانزدهم از این جهت که سبب شدند، هر چند نادلخواه، گامهایی در جهت آزادی دینی برداشته شود، واجد اهمیت بسیارند.
▬ مقاله فرانکو گالیا، نوشتهی فرانسوا هاتمن، یکی از نخستین و مفصلترین روایتها دربارهی اسطورهی آزادی نخستین است. کتاب «انتقامجویی از جباران» که در ۱۵۷۹ منتشر شد، صریحتر از فرانکو گالیا، به موضوعات اساسی نافرمانبری و مقاومت میپردازد.
▬ ترس از «تودهی مردم» یا «هیولای چندسر» را، خواه از دیدگاه اشرافی یا بورژوایی، میتوان در بیشتر نظریههای مقاومت و شورش مشاهده کرد.
▬ بحث کلی کتاب ویندیکیه این است که حق مقاومت در برابر جباران یا فرمانروایان ظالم به مردم به طور کلی، تعلق ندارد، بلکه متعلق به هیأتها و نهادهایی است که نمایندگی مردم را برعهده دارند. مباحث آن تا حد زیادی بسط و گسترش دیدگاه سنتی قرون وسطایی و فئودالی است که سلطنت را امری قراردادی مقید به قانون میدانست. در این کتاب، بیان شده است که، انسانها فقط به این دلیل آزادی اولیه و طبیعی خود را نفی کرده و به قدرت دولت تن میدهند که از منافع بیشتر حاصل از این واگذاری بهرهمند شوند.
▬ کتاب «دربارهی حقوق دولت از نظر اسکاتها» نوشتهی جورج بوکانن، به عنوان اثر مهمی در عرصهی متون قانونگرایی و مقاومت میباشد. در این کتاب، بر سلطنت، به عنوان نهادی که توسط مردم ایجاد شده تا منافع آنها را تأمین کند، تأکید شده است، و بنا بر این، پادشاهان مقید به رعایت قانون، و پاسخگویی در برابر مردماند، نه در برابر «تودهی» مردم که در مقابل، انجمن یا مجلس پاسخگوست. وی معقتد است که انسان طبیعتاً موجودی اجتماعی است و نه موجودی که به گونهای کاملاً خودخواهانه به محاسبهیمنافع خویش میپردازد.
▬ برای نخستین بار در هلند بود که افکار مقاومتجویانهی پروتستانهای فرانسوی مؤثرترین کاربرد خود را یافت. در نخستین سطور فرمان مشهوری که به سال ۱۵۸۰ منتشر شد و در آن سران ایالات متحده هلند سرانجام، وفاداری خود به شاه اسپانیا را شکستند، میتوان استدلالهای حقوقی کتابهای فرانکو گالیا و ویندیکیه را مشاهده نمود. دفاع اصولی از مداراپیشگی در هلند، چه در نظر و چه در عمل، بسی فراتر از بیشتر نقاط اروپا پیشبرده شد. جمهوری طبقهی متوسط در هلند در فرایند دشوار، تدریجی و تصادفی استقرار اصول لیبرال در اروپا، نمایندهی اولین پایگاه محکم این اصول در تاریخ جدید است.
مآخذ:...
هو العلیم