فیلوجامعه‌شناسی

دفاع از فکر باغ‌پرور علیه فکر ماشینی؛ راه‌حلی برای بحران اقتصادی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از نیویورک تایمز؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ بر مبنای «تفکر ماشینی»، بازار آزاد، به خودی خود، کارآمد است، نوع بشر موجودی کاملاً منطقی، انگیزه‌هایش کاملاً روشن و بازدهی که می‌برد نیز کاملاً متناسب با همان انگیزه‌هاست. باور داشتن به این اصول، ناگزیر، عقاید دیگری را به دنبال می‌آورند؛ از جمله آنکه: اعمال تنظیمات برای کنترل بازار و مالیات ذاتاً مخربند؛ چرا که مانع از بازدهی حداکثری ماشین اقتصاد می‌شوند. مشوق‌های دولتی را نیز باید دور انداخت. با قبول این تعریف، ثروتمندان سزاوار ثروت و رفاه هستند، و تهیدستان، سزاوار فقر.
▬ این‌ها، استعارات خشک‌مغز هواداران بنیادگرای بازار آزاد است؛ اما، باید گفت که هیچ نشانه واقعی، این ادعاها را تأیید نمی‌کند. تجربه نشان می‌دهد، اقتصادی که بر مبنای ریزش ثروت از اقشار بالای جامعه بنا شود، شکست می‌خورد. کاهش مالیات ثروتمندان‌ها، نه بازدهی را افزایش داده و نه نوآوری را. سقوط اقتصادی سال ۲۰۰۸ و بحران فراگیر دهه ۱۹۳۰ بی‌تردید بیانگر آنند که بازار می‌تواند تا چه حد ناکارآمد و غیرمنطقی عمل کند. اکنون، نیازمند آنیم که با چارچوب فکری نو از بازار بگوییم و درباره آن بیندیشیم؛ چارچوبی بر پایه درکی امروزی از اقتصاد و عملکرد واقعی آن. اقتصاد آن‌گونه که دانشمندان علوم اجتماعی تعریف می‌کنند نه یک علم خطی، پیش‌بینی‌پذیر و ساده، بلکه دانشی است پیچیده و غیرخطی و نظامی است سازگار با زیست‌بوم ما.
▬ اقتصاد، ماشین نیست، باغی است که اگر به خوبی از آن مراقبت کنیم به بار می‌نشیند و اگر به حال خود رها شود علف‌های هرز به تاراجش می‌برند. در این چارچوب فکری نو که ما آن را اقتصاد باغ‌پرور می‌خوانیم، به جای مجموعه‌ای که در هر صورت کارآیی دارد، بازار می‌تواند در صورت اعمال مدیریت درست ثمربخش باشد. آن‌جا که تفکر ماشینی می‌خواهد القا کند که هر کس باید ساز خود را بزند، تفکر باغ‌پرور ما را به هم نزدیک می‌کند. آن‌جا که تفکر ماشینی رفتاری به شدت نابرابرانه در پیش می‌گیرد که نتیجه ناگزیر آن نابرابری در توزیع استعدادها و اخلاق کار است، تفکر باغ‌پرور خواهان برابری در توان بازسازی اقتصادی و تعدیل نتایج توزیع نابرابر فرصت‌ها است. این تفکر بسیاری از عقاید سیاسی رایج امروز را به چالش کشیده است.

░▒▓ تنظیمات بازار
▬ بر اساس فرضیات غالب، اعمال هر نوع سیاست تنظیمی در بازاری که خود می‌تواند خود را اصلاح کند، وقفه‌ای ناخوشایند است در روند جاری ایجاد ثروت، اما، تفکر باغ‌پرور به ما می‌گوید همان گونه که یک باغ خود به خود هرس نمی‌شود، اقتصاد هم خود نمی‌تواند خود را اصلاح کند و تنظیمات- یا همان ایجاد استانداردهایی برای افزایش سطح زندگی اقتصادی- کاشت نهال فعالیت‌های اقتصادی مفید و وجین کردن فعالیت‌های مضر است. ممکن است که نهال‌پروری ما ناشیانه باشد؟ البته، اما، تنظیمات خردمندانه می‌توانند جنگل وحشی جوامع انسانی را به باغی سرسبز بدل کنند و همین اصل برایمان روشن می‌کند که چرا در هر جای دنیا که اقتصاد بر پایه نظم اداره می‌شود موفق‌ترین شرکت‌های خصوصی به عرصه می‌رسند و هر جا تنظیمات اقتصادی غایب باشند، با فقر فراگیر روبه‌رو می‌شویم.

░▒▓ درباره مالیات‌ها
▬ بر اساس فرضیه بازار محوری، گرفتن مالیات ماشین اشتغال‌زایی را از منابع مورد نیاز خود محروم می‌کند یا به عبارت دیگر، پول را از چرخه اقتصاد بیرون می‌کشد. این تفکر نظام مالیات‌گیری را نه بخشی از اقتصاد که دشمن آن می‌خواند. به همین دلیل امریکایی‌ها فکر می‌کنند مالیات کمتر خود به خود درهای موفقیت را به رویشان باز می‌کند. اگر، حتی، کمی از این فرضیه هم درست می‌بود حالا ما باید در کار و کامیابی غرق بودیم.
▬ تفکر باغ‌پرور، بر عکس، مالیات را منبع رونق باغ اقتصاد می‌داند. نظام مالیاتی که به خوبی طراحی شده (یعنی، نظامی که در آن همه مالیات بدهند و همه نیز از مزایای آن بهره ببرند) ضامن چرخش روان بارآوری و رشد است. فرضیه‌ای که می‌گوید از ثروتمندان مالیات نگیرید تا بتوانند شغل ایجاد کنند به کلی حرف بی‌پایه‌ای است. اشتغال نتیجه ایجاد چرخه‌ای نظام‌مند بین مصرف‌کنندگان و کسب و کار است؛ تقاضای برآمده از طبقات متوسط پررونق است که به واقع میزان اشتغال را بالا می‌برد. تجمع ثروت فقط ناعادلانه بودن آن نیست، هر چند که آن هم اهمیت خود را دارد، بلکه از بین بردن توان تقاضای طبقات متوسط است. رشد پایدار نه از راه تسری ثروت از رأس هرم جامعه که از دل طبقات میانی بیرون می‌آید.

░▒▓ درباره هزینه‌ها
▬ هزینه کردن یعنی، استفاده یا بازپرداخت در برابر ارزش‌ها. بیشتر امریکایی‌ها فکر می‌کنند که می‌دانند دولت با دلارهایشان چه می‌کند، اما، آن‌چه دولت هزینه می‌کند، در حقیقت، گامی در بده‌بستان اقتصادی نیست. دولت ما همان گونه هزینه می‌کند که یک ماشین، سوخت می‌سوزاند. چرخه پول در واقع، بخشی از چرخه ممتد اقتصادی است. باغ برای طراوت نیازمند آب است و بدن نیازمند خون؛ اما، کاری که دولت با پول‌های ما می‌کند از این تفکر فاصله دارد. خرج کردن دلارهای مالیاتی برای آموزش و سلامت به جریان روان چرخه اقتصاد کمک می‌کند. درست است که همه هزینه‌ها به یکسان مفید نیستند و درست است که هر پیشنهادی برای صرف هزینه را نباید خریدار بود؛ اما، با این دیدگاه که نگاه کنیم می‌توانیم بفهمیم چرا اقتصادهایی که بیشتر مالیات می‌گیرند و بیشتر هزینه می‌کنند از همه موفق‌ترند و آن‌ها که کمتر مالیات می‌گیرند و کمتر هزینه می‌کنند، سقوط می‌کنند. به علاوه، می‌توان روشن کرد که چرا در پیش گرفتن سیاست اقتصادی ریاضتی، نمی‌تواند اقتصاد ناتوان بخش خصوصی را احیا کند؛ اما، بالا بردن هزینه‌ها می‌تواند. این، اصلاً نگاهی ضدسرمایه‌داری نیست. در واقع، هیچ تفکری بیش از تفکر باغ‌پرور هوادار کسب و کار و رشد اقتصادی نیست؛ چرا که، توجه اصلی ما به جای کوتاه‌مدت بر درازمدت، بر قدرت بازار برای ایجاد ثروت از طریق سازگاری رو به تکامل و بر سلامت به صورتی کلی نه جزئی است که می‌تواند کامیابی را برای همه به ارمغان آورد و بازسازی توان اقتصادیمان را پایداری بخشد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.