فیلوجامعه‌شناسی

تأمل جعفری در ریشه استهزاء نبی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از مرحوم محمد تقی جعفری در شرح نهج‌البلاغه؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬ وقتی، بشری از استهزاء نبی و رسول و ولی و حکیم سر در می‌آورد، او را چه شده است؟
▬ و فکر اصلی من در ریشه‌یابی این پدیده این است که این بشر، به اندکی از زندگی رضایت داده است، و گمان می‌کند، و فقط گمان می‌کند که به آخر تاریخ و آرمان‌های انسانی رسیده است. پس، دیگر به نبی و رسول و ولی و حکیم نیازی ندارد. پس، می‌تواند آن‌ها را استهزاء کند.
▬ او فقط رسول الله (ص) و امام هادی (ع) را استهزاء نمی‌کند. پیش و پس از آن، بسیاری دیگر را استهزاء کرده است. این جامعه، پر از بیمارانی است که حتی یکدیگر را نیز مدام استهزاء می‌کنند.
▬ اساساً، برای جامعه‌ای که مشحون از این افراد «بی‌آرمان» است، استهزاء به یک معضل اجتماعی بدل می‌شود و جامعه به قهقرا تهدید می‌گردد. این جامعه پر از بیمارانی است که دوردست‌ها را نزدیک می‌یابند.

░▒▓ برهان
▬ این بشر نادان، خصوصاً وقتی به پیامبران ادیان ابراهیمی نظر می‌کند، ناچار باید اذعان کند که لااقل با بزرگ‌ترین تئوریسین‌های تاریخ بشر مواجه است. کسانی که الگوهایی برای فهم جهان و انسان ارائه داده‌اند که بیش از هر نظریه علمی دیگر ارزش بقا داشته است و پابرجا و معتبر باقی مانده است.
▬ موضوع رسالت و نبوت، عبارت است از آرمان‌ها و ایده‌آل‌های اعلای انسانی که با شعار «آنچه که باید بشود»، عامل تحریک انسان‌ها به پیشرفت و قانع‌کننده او به زندگی جاری بوده است. این آرمان‌ها، در دو قلمرو برونی و درونی، در همه دوران‌ها و تمدن‌ها، با اشکال و کمیت‌های گوناگون به وجود خود ادامه می‌دهند: ۱- «آرمان‌های ذاتی». ۲- «آرمان‌های ظاهری».
▬ «آرمان‌های ذاتی»، که رسالت نماینده آن‌هاست، عبارتند از استعدادها و خواسته‌های عمیق انسان‌ها که در امتداد تاریخ با صراحت روشن یا به وسیله رمز و علامت و کنایه، بروز می‌دهند. این استعدادها و خواسته‌های عمیق، همواره، موضوعاتی را به عنوان هدف‌ها و آرمان‌هایی تلقی نموده و برای به دست آوردن آن‌ها تلاش می‌کنند، مانند واقع‌یابی، سعادت یا فضیلت، به جای آوردن و تحصیل ارزش‌ها، آزادی در مسیر کمال، کشف آهنگ هستی برای به دست آوردن هدف اعلای حیات... .
▬ ولی آرمان‌های ظاهری، عبارتند از رنگ‌آمیزی شدن زندگی معمولی با رنگی از آرمان‌های ذاتی که نتیجه قطعی آن، ابتذال زندگی و رضایت دادن به قدر اندک آن است.

▬ و هر موقع که آرمان ذاتی بر یکی از امتیازات زندگی معمولی تطبیق گشت، به جهت یکی از دو عامل اساسی، جاذبیت آرمان بودن خود را از دست می‌دهد: عامل یکم- سلطه و اختیار آدمی است. هر وقت موضوعی در سلطه و اختیار آدمی قرار گرفت، و آدمی خود را مالک آن موضوع دید، گویی آن موضوع جزئی از موجودیت آدمی گشته، جاذبیت هدفی خود را از دست می‌دهد، اگر چه مطلوب معمولی زندگی باشد.
▬ عامل دوم- آگاهی کامل به همه ابعاد یک موضوع است این آگاهی هم اگر چه موضوع را در اختیار آدمی نمی‌گذارد، ولی، نوعی از احاطه به موضوع را در بر دارد و همین که انسان خود را محیط به آن موضوع دید، بزرگ‌تر بودن خود را از آن موضوع احساس نموده، از شعاع جاذبیتش بر کنار می‌گردد.
▬ نتیجه این که آرمان‌های ذاتی، به رغم آرمان‌های پوشالی و ظاهری، می‌تواند تحرک و نشاط دائمی به انسان‌ها ببخشد که وابستگی واقعی به بی‌نهایت داشته باشد.
▬ از قدیم‌ترین تاریخ زندگی دسته جمعی انسان‌ها تا کنون، هیچ فرد و جامعه‌ای دیده نشده است که به آرمان‌های عینیت یافته قناعت ورزیده و خود را در حالتی از زندگی مطلوب، مطلق احساس نماید.
▬ قناعت‌ها و رضایت‌های موجود در زندگی معمولی افراد و جوامع، غالباً ناشی از رنگ‌آمیزی‌های آرمان‌ها ظاهری با آرمان‌های ذاتی می‌باشد، نهایت امر این رنگ‌آمیزی، استغنای کاذبی است که از ابتذال و استهزاء سر در می‌آورد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.