برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ کارل مارکس در «دربارهی مسألهی یهود» (۱۸۴۵)، «حقوق بشر» فرانسوی و امریکایی، نابود کننده ته مانده فضیلت مدنی میشمرد.
▬ وقتی «حقوق مدنی» و تمدنی با «حقوق بشر» و فرد، در تضاد قرار میگیرند، اولی، به نفع آزادیهای بازار و برابری مسکوت گذارده میشود. سایر افراد، تهدیدی برای آزادی فردی و مالکیت خصوصی انگاشته میشوند؛ و اجتماع، به خطری برای حقوق ما، شخصیت و آزادی ما تبدیل میشود. جامعه، مجموعهای از اتمهای منفرد قراردادی و تصنعی تصور میشود که برای حمایت از مالکیت، حقوق و آزادیهای محدودشده از طریق یک قرارداد اجتماعی شکل گرفته است.
▬ حقوق سیاسی، افراد را به عنوان موجودات انسانی در یک اجتماع اخلاقی گِرد یکدیگر میآورد، و ماهیت بشر را به عنوان یکی از انواع موجودات، بیان میدارد؛ در حالی که حقوق اقتصادی خصوصی، انسانها را از یکدیگر جدا میسازد، رقابت، منفعت شخصی و فردگرایی ضعیف و منحصر به فرد را تشویق میکند.
▬ آزادی سیاسی حاصل از انقلاب فرانسه، وقتی دولت را از جامعه مدنی متمایز ساخت، ته ماندۀ فضایل رژیم باستانی را با مالکیتها، شرکتها، و انجمنهایش از میان برد. و سپس، مالکیت، که به جای جامعهی مدنی قرار گرفت، دیگر فضیلتی برای هیچ یک از عناصر جامعه مدنی و دولت باقی نماند. بیگانگی سکه رایج روزگار شد.
مآخذ:...
هو العلیم