تامس هابز در «لویاتان»
▬ اکنون، آشکار است که در زمانی که یک قدرت مشترک وجود نداشته باشد که آدمیان از آن حساب ببرند، مردم در حالتی زندگی میکنند که حالت جنگ خوانده میشود، و در چنین وضعی جنگ همه بر ضد همه پدید خواهد آمد...
▬ بنا بر این، آنچه بر زمان جنگ مترتب است، یعنی، زمانی که همگان دشمن یکدیگرند، مترتب بر زمانی است که در آن، افراد غیر از آنچه قدرت شخصی و قوهی ابداع ایشان فراهم میآورد، وسیله دیگری برای ایمنی خودش نداشته باشند.
▬ در چنین وضعی، محلی برای صناعت وجود ندارد؛ زیرا، ثمره آن نامعلوم است، و در نتیجه، هیچ فرهنگی هم بر روی زمین پدید نمیآید؛ و آن سان از قدرت بحری محروم خواهد بود، و نمیتواند از کالاهایی که از راه دریا وارد میشوند استفاده کند؛ از ساختمانهای مجهز و راحت بی بهره خواهد بود؛ وسایل نقلیه در اختیار نخواهد داشت و برای انتقال چیزها به نیرویی بسیار بیشتر نیازمند خواهد بود؛ هیچگونه دانشی درباره سطح زمین به دست نخواهد آورد؛ از گذشت زمان ناآگاه خواهد ماند؛ نه هنری وجود خواهد داشت و نه کتابی، نه اجتماعی؛ و بدتر از همه، هراس دائم از خطر مرگ خشونت آمیزی همواره در دل او خواهد بود؛ و زندگی آدمی تنها، و مسکنت بار و ددمنشانه و کوتاه خواهد بود.
...
▬ هر چند هیچ زمانی نبوده است که تک تک افراد، بر ضد یکدیگر، در حالت جنگ باشند، ولی، در همه دورانهای تاریخ، پادشاهان و آنان که قدرت حاکمیت را در اختیار داشتهاند، به خاطر استقلالشان، همواره نسبت به یکدیگر حسادت ورزیدهاند، و در برابر هم در وضع و حالات گلادیاتورها بودهاند؛ پیوسته سلاحشان را در برابر هم گرفتهاند و چشمانشان را بر یکدیگر دوختهاند. یعنی، دژها، پادگانها، و توپهایشان در مرز قلمرو سلطنتشان قرار داشته، و جاسوسانشان به طور دائم متوجه اوضاع همسایگان بودهاند؛ و این حالت همانا وضع جنگ است.
مآخذ:...
هو العلیم