برداشت آزاد از محمود متوسلی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ جوزف شومپیتر، در اولین مقالهاش که در سال ۱۹۰۶ چاپ شد، خواهان استفاده از روشهای ریاضی در نظریههای اقتصادی بود. او طی ۴۴ سال نگارش خود، تلاش نمود تا ترکیبی از تاریخ، و آثار و تحلیلهای نظری را، با تأکید بر نفوذ مسالمتآمیز و متقابل آنها، به کار گیرد. شومپیتر از ابتدا تأکید داشت که هیچ تضادی بین نگرشهای تجریدی و تاریخی وجود ندارد، و تنها تفاوت آنها در رغبت و نیازی است که برای مسائل مختلف حاصل میشود.
▬ شومپیتر گاهی اوقات از بیخاصیت بودن بحثهای روششناختی سخن میگوید و در یکی از نوشتههایش اینگونه اظهارنظر میکند: «نه اولین فصل، بلکه آخرین فصل یک اثر باید به روششناسی بپردازد»، در حالی که وی در اولین مقاله و اولین کتاب خود به مقوله روششناسی اقتصادی پرداخته است و تقریباً، هر چیزی را که تحریر نموده، بحثها و پیشنهادهایی را در خصوص روششناسی در بردارد.
░▒▓ رواداری روششناختی
▬ شومپیتر، سعی داشت در مکاتب تندرو حدّی تعدیل به وجود آورد و تأکید داشت که هیچ روشی به طور عام خوب یا بد نیست، و ما باید از ادعا نسبت به اعتبار جهانی یا ارجحیت یک روش خودداری کنیم.
▬ شومپیتر علاج وضعیت علوم اجتماعی را در روح مخالفت با برخی نقدهای اثباتگرایان از نظریههای اقتصادی میدانست و بیصبرانه در انتظار روزی بود که همه به این آگاهی برسند که اقیانوس حقایق، جنبههای مختلف بیشماری را در خود دارد و در نتیجه، شیوههای نگرش مختلفی را نیز میطلبد.
░▒▓ علوم اقتصادی
▬ در آغاز کار، شومپیتر اعتقاد داشت که اقتصاد به لحاظ روششناختی نسبت به سایر علوم اجتماعی، وابستگی نزدیکتری به علوم طبیعی دارد. بعدها از این موضوع فراتر میرود و میگوید: «به یک معنی اقتصاد نه تنها در میان علوم اجتماعی و اخلاقی کمّیترین است، بلکه بین تمامی علوم و، حتی، علم فیزیک هم مستثناست».
▬ او در کارهای تحلیلی خود، بحث در خصوص انواع محرکها و رفتار انسانی را پرمایه و مفید یافت. صحت و درستی این امر بویژه در توصیف مدل توسعه اقتصادی به کارش آمد، یعنی، هنگام ارائه مدل رفتاری آنتروپورنر (نوآفرین) پویا. وی نوآفرین پویا را فردی معرفی میکند که نقش و کارکرد رهبری را در سیستم اقتصادی برعهده میگیرد.
░▒▓ روابط کارکردی در مقابل، روابط علّی
▬ شومپیتر میخواست مفاهیم علّت و اثر را کنار بگذارد و در عوض، مفهوم کاملتر کارکرد را جایگزین آنها نماید. استدلال او این بود که مفهوم کارکرد به دقت با ابزار ریاضیات قابلیت طراحی و توصیف دارد، در حالی که مفهوم علیت این ویژگی را ندارد. شومپیتر در این خصوص تغییر عقیده میدهد و مدعی معرفتشناختی نسبت به مفهوم علیت در زبان رایج میگردد و ابراز میدارد که ذهن ما هرگز آرامش نمییابد تا اینکه تمامی سنجشها و توصیفهای ساز و کار و پیشنهادها در خصوص روابط را به عللی پیوند دهیم که از طریق آن علل، ساز و کارها و آثار در یک مدل آرایش یابند و بتوان نحوه کارکرد آنها را به نمایش گذاشت.
░▒▓ فروض، مدلها، واقعیت مشهود و تأثیرپذیری
▬ از نظر شومپیتر، به طور کلی، مدل یا طرح بر فروض استوارند و «بنا بر این، در ایجاد یک ذهنیت مجرد (منفصل)، همانند هر علم دقیقه دیگر، … یقیناً نه فرضها و نه قوانین ما هیچکدام بر پایه جهان واقعی پدیده شکل نگرفته است…، اما، این اشکال، آنها را از انطباق بر وقایع مشاهده شده منفک نمیکند. چگونه میتواند این چنین باشد؟ دلیل ساده آن این است که در به ناسازی مدل، ما بدون تردید به دلخواه، اما، مستدل، آنچه را که با توجه به حقایق موجود در ذهن طراحی کرده بودیم، دنبال میکنیم».
▬ شومپیتر متذکر میگردد که «فروض پایه» نظریههای محض بر «مشاهده واقعیاتی» بنا شده است که بیشتر آنها «به قدری سادهاند که به صورتی روشن با تجارب روزمره و همچنین، تجارب تاریخی مورد تأیید قرار میگیرند و شرمآور است که حقایق پیچیده شوند و جهت اثبات آنها کاغذهای چاپ ضایع شوند».
▬ یک رابطه واقعی محض، ممکن است چنان متأثر از تأثیر عوامل دیگر بر دادههای آماری تحت مطالعه باشد که مقادیر عددی واقعی به طور کامل محو شوند، اما، خاصیت و اهمیت آنها برای فهم پدیده مورد مطالعه همچنان حفظ شود و در نتیجه، قضیه مورد نظر، قابل رد کردن و عدم اثبات نباشد.
░▒▓ اقتصاد کمّی و عددی
▬ شومپیتر در مقاله ۱۹۰۶ خود که استفاده از روشهای ریاضی را در اقتصاد تبلیغ میکرد، نسبت به روابط عددی و مقداری تفاوت قائل شد و اظهار داشت که برقراری روابط کمّی نباید منوط به دادههای آماری باشد، و روابط ریاضی میبایستی بر آنها تقدم داشته باشند، اما، دادههای عددی نهایتاً میبایستی مورد استفاده تحقیقات آماری قرار گیرند.
░▒▓ پویایی اقتصادی
▬ شومپیتر نسبت به رقبایش در خصوص روششناسی، تحمل و انعطاف بالاتری داشته است. او واژههای ایستایی و پویایی را ابتدا برای مفاهیم خاصی به کار میبرد. از این دو واژه بسیار استفاده کرد و تفاوت بنیانی بین ایستایی و پویایی را اساس تبیین خود عنوان نمود. ایستایی به یک «سیستم تعادلی» گفته میشود که با توجه به فروض، ساز و کارها و دادههای آماری معین عمل میکند و آثار اندک و مستمر تغییرات این دادهها را نشان میدهد، اما، پویایی، تغییرات زیاد و ناپیوسته را شامل میشود.
▬ تغییرات واقعی انقلابی که شومپیتر برای ساختار نظریههای اقتصادی پیشنهاد مینمود این بود که بسیاری از مفاهیم نظیر سود، کارآفرینی و بهره از حوزه ایستایی زدوده و به دنیای پویایی وارد شوند.
░▒▓ فردگرایی روششناختی
▬ شومپیتر، بین فردگرایی سیاسی و فردگرایی روششناختی تفاوت قایل شد. این دو مفهوم، اشتراک چندانی ندارد، اگر چه قبلاً مشابه فرض میشدند. اولی، از فروض مسلم عمومی سرچشمه میگیرد، نظیر اینکه آزادی بیش از هر چیز دیگری در پیشرفت بشر و رفاه جمعی سهم دارد و به دنبال آن به دستورالعملها و تقریرهای متنوعی منتهی میگردد. دومی ویژگی اولی را ندارد و فقط این معنی را میرساند که توصیف فرایندهای معین اقتصادی بهتر است با کنشهای افراد آغاز گردد.
▬ شومپیتر، جمعگرایی روششناختی را مردود میشمرد و آن را استفاده از مقوله اجتماعی میپندارد؛ چرا که، او عقیده دارد که این روششناسی مزیت قابل تحسینی ندارد و بنا بر این، در تحلیلهای اقتصادی زاید و اضافی به حساب میآید.
░▒▓ علوم محض در تقابل با اهداف عملی
▬ شومپیتر به شدت تلاش برای استفاده از نظریه محض را در حل مسائل سیاستی تقبیح میکرد. شومپیتر در مقدمه کتاب «سیکلهای تجاری» مینویسد: «من هیچ سیاستی را توصیف نمیکنم و هیچ برنامهای را پیشنهاد نمیکنم، اما، نمیپذیرم که این موضوع مرا محکوم به بیتفاوتی در مقابل، وظایف اجتماعی علوم نماید».
▬ برآورد اقتصادی که به طور معمول صورت میگیرد، چندان هم استحقاق اعتبار و مقبولیت ندارد. کمتر میتوان تصویری بهتر از آنچه که شومپیتر در خصوص کار برآورد کنندگان اقتصادی ارائه داد فراهم آورد: «معقول نیست که انتظار برآورد درستی را از اقتصاددانان داشته باشیم، آنچه که عملاً اتفاق میافتد نسبت به آنچه که میبایستی باشد نظیر این انتظار از یک پزشک است که پیشبینی کند چه زمانی بیمارش در راهآهن تصادف میکند.
مآخذ:...
هو العلیم