فیلوجامعه‌شناسی

فمینیسم؛ چهارچوب‌های نظری و زمینه‌های عینی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از جین دوگی


▬ فمینیسم، به مجموعه‌ای از ایدئولوژی و نظریاتی اطلاق می‌شود که توجه ویژه‌ای را به حقوق زن و جایگاه زن در فرهنگ و جامعه معطوف می‌دارند. این اصطلاح برای اطلاق به جنبش زنان که در اواخر قرن هیجدهم آغاز شد به کار رفت و برای دستیابی به آرمان برابری کامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میان زن و مرد تداوم یافت. رویکرد فمینیستی خصوصاً متأثر از توسعه اندیشه‌های حاکم بر جنبش مذکور است.
▬ فمینیست‌ها، در این ایده با یکدیگر متفق گشته‌اند که جایگاه زنان با پایگاه مردان نابرابر است و جامعه به گونه‌ای سازمان یافته است که منافع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردان را به زیان زنان تضمین کند. علی رغم این ایده مشترک، فمینیست‌ها نظریات متفاوتی را برای تبیین این نابرابری‌ها ارائه داده‌اند، شیوه‌های متفاوتی را برای واژگونی این نظام نابرابر مد نظر قرار داده‌اند و هم‌چنین، با توجه به زمینه‌های جغرافیایی و تاریخی گوناگون نظریات فمینیستی متفاوتی را ارائه داده‌اند.
▬ از نگاهی تاریخی اندیشه‌های فمینیستی می‌توانند به دو موج تقسیم شوند. موج اول که از حوالی سال ۱۸۰۰ تا دهه ۱۹۳۰ ادامه یافت، وجهه همت خود را اساساً به سوی برابری حقوق زن و مرد معطوف داشت. موج دوم، اما، که از اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز شد مبارزه برای آرمان برابری را ادامه داد، اما، در عین حال، مجموعه‌ای از نظریات و رویکردها را ارائه می‌داد که بر اساس آن‌ها تفاوت زن و مرد و پاره‌ای از نیازهای ویژه زنان مورد عنایت قرار گرفته بود.

░▒▓ نگرش‌های سنتی در مورد زنان
▬ شواهد باستان‌شناختی در مورد اروپا و خاور نزدیک نشان می‌دهند که تمدن‌های باستانی خدایان مؤنث می‌پرستیدند و نظام خویشاوندی ایشان مبتنی بر مادرسالاری بوده است. در عین حال، از آن هنگام که تاریخ بشر مضبوط گشته است، تمدن‌ها مبتنی بر مرد خدایگانی بوده‌اند و در عرصه فرهنگ این تمدن‌ها مردان از لحاظ رهبری سیاسی، مذهبی و نظامی برتری داشتند و زنان تحت سلطه قرار می‌گرفتند. در عصر کلاسیک و سده‌های نخستین مسیحی، زنان از صحنه زندگی اجتماعی بر کنار داشته می‌شدند و تحت سیطره مردان قرار می‌گرفتند. مثلاً، ارسطو در کتاب سیاست استدلال می‌کند که زن پست‌تر از مرد است و باید از او دستور بگیرد. سنت پاول فتوا داد که زنان مسیحی باید از شوهرانشان اطاعت کنند و نباید که در کلیسا سخنرانی کنند. در اغلب جوامع آرمان شهرها به گونه‌ای تصویر شده‌اند که زنان از داشتن، دارایی، آموزش و مقامت رسمی محرومند. آن‌ها اگر ازدواج می‌کردند وادار به انقیاد از همسرانشان و در سایر موارد مجبور به اطاعت از پدرانشان یا مرد دیگری که کفالت آن‌ها را عهده دار است بودند. در عین حال، نمونه‌ها و مواردی از زنان یاغی‌ای که چنین روندی را در زندگی یا نوشته خود تخطئه می‌کردند قابل یافت است. مثلاً، یک راهبه که رئیس یک صومعه در آلمان بود به نام (هیلگارد بینگن) سیطره مردان بر کرسی رهبری کلیسا را مورد انتقاد قرار داد؛ یا یک نویسنده و دولت‌مرد ایتالیایی به نام کریستین دوپیزان از زنان دفاع کرد و اثر انتقادی برجسته‌ای را خلق کرد که در آن دیدگاه‌های معمول مسیحی در مورد زنان را مورد انتقاد قرار می‌داد این‌گونه بود که در اواخر قرن هفدهم، تعدادی از نویسندگان زن مانند مری استیل خواهان گسترش آموزش زنان شدند.

░▒▓ موج اول فمینیسم
▬ گر چه اصطلاح فمینیسم تا آخر قرن نوزدهم به کار گرفته نشد، اما، ردپای ایدئولوژی فمینیستی را می‌توان در اواخر قرن هیجده یافت. قدیمی‌ترین صورت فمینیسم برابری زن و مرد را مورد توجه قرار می‌داد؛ این برابری به معنای قائل شدن جایگاهی برابر در زندگی اجتماعی برای زنان و مردان و تا اندازه‌ای جایگاهی مشابه با مرد در درون خانه بود. این اندیشه‌ها تحت تأثیر انقلاب فرانسه و جنگ استقلال امریکا که هر دو ارزش‌های آزادی و برابری را مورد تأکید قرار می‌دادند نضج گرفت. فمینیست‌های فرانسوی معتقد بودند که ارزش‌های انقلابی آزادی، برابری و برادری باید همه را شامل شود حال آن‌که شاخص فمینیسم امریکایی، تأکیدش بر استقلال زن است بدین معنی که بر حقوق شهروندی و مالکیت خصوصی زنان تأکید می‌ورزند.
▬ در انگلستان، مری ولستنکرافت کتابی به نام تبیینی از حقوق زن (۱۷۹۲) نوشت که در آن از اندیشه برابری زن و مرد و بهبود آموزش زنان دفاع شده بود و نظام اجتماعی‌ای که برای زن جایگاهی پست‌تر قائل بود را مورد انتقاد قرار داد. در اوایل قرن نوزدهم، گروه کوچکی از زنان طبقه متوسط خواهان آموزش بهتر گسترش حقوق قانونی (خصوصاً در زمینه ازدواج)، ظرفیت‌های برابر در استخدام و حق رأی شدند. موضع تئوریک در مورد موضوع حقوق برابر زن و مرد نخستین بار توسط جان استوارت میل در کتاب مقوله زنان (۱۸۶۹) مطرح گردید؛ او در این کتاب تا اندازه‌ای از همسرش، هریت تیلر متأثر بود. از دهه ۱۸۵۰بدین پس، و تلاش‌های مربوط به حقوق برابر برای زنان به سوی کسب حق رأی (جنبش حق رأی زنان) متمرکز گردید و کم‌کم جنبش‌های حقوق زن زلاندنو، اتحاد شوروی، آلمان، هلند، استرالیا و سودان را در بر گرفتند.
▬ کم‌کم در اواخر قرن نوزدهم نگرش دیگر در فمینیسم بروز کرد که وجهه نظرهای جامعه اعم از پیش‌فرض‌های اجتماعی را در مورد زنان در قلمروهای فرهنگی و ادبی و باورهای اجتماعی به زیر سؤال می‌برد. با سپری شدن قرن نوزدهم غرب با پدیده‌ای به نام « زن جدید » مواجه شد که پدرسالاری را نه تنها از طریق مطالبه حقوق مدنی برابر، بلکه با درهم شکستن رسوم و انتخاب مستقل شیوه و سبک زندگی، به مبارزه می‌طلبید. از دهه ۱۹۲۰ فمینیست‌ها توجه خود را از مسایل مربوط به حقوق برابر زن و مرد به سوی مسایلی معطوف داشتند که خصوصاً مربوط به زنان می‌شد؛ به عنوان مثال، خواهان گسترش امکانات رفاهی برای مادران و بچه‌ها شدند. این عوامل بود که در موج دوم فمینیسم پر رنگ‌تر شد.

░▒▓ موج دوم فمینیسم
▬ بنیادهای اساسی ریشه در جنبش سوسیالیستی و حقوق مدنی داشت که در دهه ۱۹۶۰ در امریکای شمالی و مرکزی، اروپا و آسیای جنوبی ظهور یافت. جنبش آزادی زنان که در ایالات متحده بنیاد نهاده شد، نگرش‌های لیبرال و مبتنی بر حقوق برابر زنان و مردان را از یک سو و ایده‌های معطوف به حقوق ویژه مربوط به هویت و جنسیت زنان، از سوی دیگر، را با هم تلفیق کردند این دو ایدئولوژی در هفت شعار جنبش که در خلال سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۸ مطرح شدند، آشکار گردید؛ این شعارها شامل مواردی چون طلب دستمزد برابر، آموزش و فرصت‌های شغلی مساوی، استقلال مالی و حقوقی، مرخصی ۲۴ ساعته مادرانه، آزادی در انجام اعمال ضد بارداری و سقط جنین به هنگام وقوع خطر جانی برای زن، حق زن در تغییر جنسیت، پایان دادن به موانع همجنس‌گرایی و رهایی از آزار و اجبار جنسی می‌شد.
▬ مفهوم اساسی در موج دوم فمینیسم، این است که انسان موجودی اجتماعی است؛ بدین معنی که یک زن در تنهایی خود غوطه‌ور نیست، بلکه نتیجه‌ای از نظام اجتماعی و سیاسی بزرگ‌تر است. چنین نگرشی به شدت تحت تأثیر نوشته‌های سیمون دوبوار و کیت میلت بود؛ آن‌ها توجهات را به سوی شیوه‌هایی معطوف می‌داشتند که طی آن‌ها بسیاری از ساختارهای جامعه غربی زنان را استثمار می‌کردند. دوبوار در کتاب جنس دوم (۱۹۴۹) استدلال می‌کند که فرهنگ غرب مرد را به عنوان جنس معمولی و زن را جنسی نامعمول (یا غریبه ) می‌نگرد؛ او خواستار آن شد که ماهیت ویژه و خاص زنان بازشناسی شود. کیت میلت در کتاب سیاست جنسی (۱۹۷۰)، مردسالاری و شیوه‌های ایجاد آن در خانواده و فرهنگ و خصوصاً در ادبیات را مورد بررسی قرار داده است. روشن شدن ماهیت تحول‌پذیر پدرسالاری زمینه را برای بروز ایده خواهر جهانی فراهم آورد؛ بدین معنی که زنان تمام فرهنگ‌ها با هر زمینه اجتماعی می‌توانند حول یک آرمان با یکدیگر متحد گردند.
▬ موج دوم فمینیسم بر تمایزات فیزیکی و روان‌شناختی میان زن و مرد تأکید می‌ورزد. برخی از فمینیست‌ها رویکرد سنتی در روانکاوی خصوصاً زیگموند فروید را از آن جهت مورد انتقاد قرار می‌دهند که مفروض می‌دارند که همه انسان‌ها شبیه جنس مذکرند یا می‌توانند باشند؛ آن‌ها توجه خود را به شیوه‌هایی معطوف داشته‌اند که از طریق آن‌ها باورهای زنان در مورد ماهیت خاص جسمانی زنانه و نقش‌های مؤنث در زایمان و بچه‌داری شکل می‌گیرد. در فرانسه، دو فمینیست به نام‌های هلن سیوو و لوس اریگارای در کتاب مکتوبات زنانه، ایجاد دانش مدرن را از دیدگاهی فمینیستی مورد بررسی قرار داده‌اند. این رویکرد در فمینیسم، همانی است که از آن با عنوان فمینیسم فرهنگی یا تندرو یاد می‌شود. این دیدگاه به وجود تفاوت‌هایی میان زنان و مردان که به زعم ایشان زن را نسبت به مرد برتری می‌بخشد تأکید دارد و ایجاد یک فرهنگ خاص زنانه را مورد حمایت قرار می‌دهد. علی‌الظاهر بسیاری از مردم زن را تا سطح یک ماشین زایمان تقلیل می‌دهند. مخالفان، چنین نگرشی را به دلیل « تحجر» مورد حمله قرار می‌دادند، چرا که، آن‌ها زنان را به مؤلفه‌ای جسمانی تقلیل می‌دادند و تمام زنان را یکسان تلقی می‌کردند. این به اصطلاح«متحجران» معتقدند زنان همواره در معرض تجاوز و هتک حرمت بوده‌اند و مردان همیشه متجاوز و درنده حجاب.
▬ رویکرد قدرتمندی در فمینیسم توجه خود را به این موضوع معطوف داشته است که چگونه مردان بدن زنان را مورد بهره‌کشی قرار می‌دهند. برای مثال، مری دیلی در کتاب بوم‌شناسی جنسی (۱۹۷۹) استدلال می‌کند که نظام پدرسالاری برای بهره‌برداری از نیرو و جنسیت زنان آن‌ها را به عنوان یک جنس مجزا از مردان جدا می‌کند. فمینیست‌ها معتقدند که توانایی زنان در جذابیت جنسی پدیده‌ای فردی و ذاتی و فارغ از جامعه نیست، بلکه عاملی ساختاری و محوری در استثمار زن توسط نظام پدرسالاری است. فمینیست‌ها و خصوصاً آندره دوورکین، نوشته‌ها و نقاشی‌های شهوت انگیز را از آن رو که به صورت ابزاری برای نظام پدرسالاری در جهت استثمار جسمی زنان و به کارگیری قابلیت‌های جنسی زنان علیه آن‌ها در آمده است، به شدت مورد نکوهش قرار می‌دهند. فمینیست‌ها در مقابل، این نگرش ابزاری به زنان، بر حقوق قانونی زنان در مورد بدنشان تأکید می‌ورزند، از جمله این‌که می‌توانند انتخاب کنند که مادر بشوند یا خیر. آن‌ها هم‌چنین، خواهان راه‌هایی هستند که از طریق آن‌ها زنان بتوانند از قابلیت مادری به عنوان منبع قدرت و عاملی تأثیر گذار در شکل‌گیری نسل آینده بهره گیرند نه آن‌که صرفاً ابزاری برای تولید نسل نظام پدرسالاری باشند. در این باره برخی از فمینیست‌ها شیوه‌های پدری جدیدی هم‌چون نظام مادران تنها یا نظام روابط هم‌جنسیتی را پیش نهاده‌اند.

░▒▓ رویکردهای نوین در فمینیسم
▬ فمینیسم اغلب به دلیل اروپا نژاد محوری از سوی زنان سیاه پوست در کشورهای جهان سوم مورد انتقاد قرار می‌گیرد. مثلاً، منتقد هندی به نام گایاتری چاکراورتی اسپیواک بر آن است که نظریه‌پردازان انگلیسی – امریکایی فمینیسم زنان کشورهای در حال توسعه را غریبه می‌دانند و باورهای غربی خود را بر آن‌ها تحمیل می‌کنند. علی رقم این انتقادات زنان در فرهنگ‌های غیرغربی ایده‌های فمینیست‌های غربی را وام گرفتند و در پژوهش‌های خود از آن‌ها استفاده کردند. مثلاً، برخی فمینیست‌های سیاه پوست این مسأله را که در اثر فرهنگ و جنسیتشان به شدت محدود شده‌اند را مورد توجه قرار داده‌اند.
▬ در مقابل، برخی از فمینیست‌های آسیایی، کارائیبی‌ها و امریکایی‌های افریقایی سیاست‌هایی را مد نظر دارند که ریشه در مبانی فرهنگیشان دارد. فمینیسم در امریکای لاتین بیشتر مقابله با تفاوت‌های جنسی، طبقاتی و نژادی را وجهه همت خود ساخته‌اند، اما، اخیراً بیشتر به نگرش‌های زن محورانه نزدیک شده‌اند. در کشورهای اسلامی یک فمینیسم سکولار- لیبرال ایجاد شده است که خواهان براندازی تمایزات ضد زنانه، رسومی مانند چند همسری، نابرابری در منزل و حق طلاق شوهر هستند. در هند فمینیست‌ها مبارزاتی را علیه رسم جهیزیه سامان داده‌اند.
▬ زن همجنس‌گرایان معتقدند که فمینیسم توجهی کافی به نیازهای خاص ایشان معطوف نداشته است، آدرین ریچ که نقش مؤثری در طراحی نظریه فمینیستی «زن‌همجنس‌گرایی» داشته است، بر آن است که نظام دو جنسیتی ساختاری است که خود را بر زنان تحمیل می‌کند و بدین‌سان، مرد نقش زنان را در تولید مثل تحت کنترل در می‌آورد، او نتیجه می‌گیرد که با توجه به این مطلب زن همجنس‌گرایی اجتناب‌ناپذیر می‌گردد. به همین نحو فمینیست‌های سیاه پوست نیز بر اهمیت سیاسی دفاع از هویت زنانه تأکید نموده‌اند.
▬ شعبه دیگری که در تفکر فمینیستی خصوصاً در انگلستان نمود بارزی یافته است، تئوری مارکسیست -فمینیستی است. این نظریات دیدگاه‌های مارکس و فریدریش انگلس را در مورد تولید بسط داده‌اند و آن را برای بررسی موضوعاتی هم‌چون استثمار اقتصادی و مادی زنان، تقسیم جنسی کار، خصوصاً خانه داری و نگهداری کودکان و نابرابری میان مردان و زنان در محل کار مورد استفاده قرار داده‌اند. در ایالت متحده نیز مشابه چنین رویکردی از سوی فمینیست‌های ماتریالیست اتخاذ شده است؛ آن‌ها زنان را به عنوان طبقه‌ای می‌دانند که از طریق شرایط مادی و روابط اجتماعی استثمار شده‌اند.
▬ در سال‌های اخیر تفکرات فمینیستی در مقابل، مفهوم پست فمینیسم محسوب می‌شوند؛ پست فمینیسم بر آن است که زنان به تمام حقوق خود رسیده‌اند و دیگر موضوعی برای فعالیت بیشتر وجود ندارد. چنین نگرشی هم‌چنین، سوزان فالودی مورد حمله قرار گرفته است؛ او از پدیده‌ای تحت عنوان «واکنش منفی»نام می‌برد. بر این اساس مردانی (و زنانی) در حوزه‌های سیاسی و سایر قلمروها تلاش می‌کنند تا دستاوردهای فمینیسم را مستحیل سازند و شرایط را به آن‌چه قبلاً بود برگردانند. مثلاً، آن‌ها سعی می‌کنند تا بار دیگر مخالفت‌های اخلاقی با سقط جنین یا خانواده تک – والدینی را احیا کنند.

░▒▓ در پایان …
▬ اندیشه‌های فمینیستی در برانگیختن افکار عمومی علیه نابرابری‌های میان زن و مرد و ساختارهایی که علیه زنان عمل می‌کنند موفق بوده‌اند. این فعالیت‌ها توجهات را به سوی اهمیت نقش زنان در فعالیت‌های حرفه‌ای معطوف داشت و باعث بروز تحولاتی در جهت سیاست‌های دستمزد و فرصت‌های شغلی برابر شد. به علاوه، آن‌ها نگاه‌ها را به سوی آزارهای جنسی در محل کار متوجه کردند و آن را مورد انتقاد قرار دادند. فمینیسم هم‌چنان بر پاره‌ای پنداشت‌ها در مورد عدم توانایی زنان در پاره‌ای مشاغل و مهارت‌ها فایق آمدند؛ آن‌ها نشان دادند که زنان می‌توانند وارد برخی حوزه‌های کاری که سنتاً قلمرو ایشان نبود مانند صنعت ساختمان بشوند.
▬ فمینیسم فرهنگ را به ویژه از طریق وسایل ارتباط جمعی تحت تأثیر قرار داد و آن را واداشت تا به منافع و نیازهای زنان توجه بیشتری مبذول دارد. اندیشه‌های فمینیستی با شرایط و موضوعات جدید مانند مسأله ایدز، نگرانی‌هایی مربوط به مسأله همجنس‌گرایی، تکنولوژی و رفاه اجتماعی تطابق و تنوع یافت. برخی از فمینیست‌ها نظریه‌های فمینیستی را با اندیشه‌های صلح طلبی و طرفداران محیط زیست در موضوعاتی مانند مقابله با فعالیت‌های هسته‌ای و نقد تکنولوژی مدرن تلفیق کردند؛ آن‌ها در این نظریات تکنولوژی‌های تناسلی یا دایگی را به عنوان ابزارهایی که از طریق آن مردان منابع زمین را تحت کنترل در می‌آورند و به جسم زنان سیطره می‌یابند مورد توجه قرار دادند.
▬ اندیشه‌های فمینیستی تأثیری قوی بر بسیاری از رشته‌های دانشگاهی مانند انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، ادبیات، تاریخ، الهیات و علوم برجای گذاردند. دانشگاهیان فمینیست بر تحقیقاتی که توجهات را به سوی نیازهای زنان معطوف می‌دارند، تأکید می‌کنند و باورهای سنتی در مورد زنان را برای دانشگاهیان برملا می‌سازند.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.