لودویگ جوزف جان ویتگنشتاین در «دربارهی فرهنگ و ارزش»
▬ در روانکاوی به سبک فروید، خواب به اصطلاح اوراق میشود و مفهوم اولیه خود را به کلی از دست میدهد. میتوان خواب را به نمایشی مانند کرد که بر روی صحنه اجرا میشود، نمایشی که پیرنگ آن (plot) گاه بسیار درک ناشدنی است، و گاه فوقالعاده واضح، یا به ظاهر ساده. سپس میتوان چنین تصور کرد که این طرح، به اجزای کوچکتری تقسیم میشود و هر یک از آنها، مفهوم کاملاً جدیدی مییابند. یا میتوان خواب را اینگونه در نظر گرفت: بر روی صفحهای بزرگ، تصویری کشیده میشود؛ سپس، آن صفحه به گونهای تا زده میشود که بخشهایی از تصویر که در شکل اولیه جدا از هم بودند در کنار یکدیگر قرار میگیرند و بدین ترتیب تصویر جدیدی به وجود میآید که ممکن است معنادار یا بیمعنا به نظر آید. (شق دوم با «رؤیای آشکار» مطابق است و تصویر اولیه با «محتوای نهفته رویا»).
▬ حال، میتوان تصور کرد که کسی با دیدن تصویر حاصل از باز کردن تای کاغذ، احتمالاً، با تعجب بگوید: «بله، راه حل همین است. خوابی که دیدم همین بود، البته، بدون در نظر گرفتن تفاوتها و تحریفها». آنگاه همان را راهحل قلمداد میکنند صرفاً به این دلیل که وی چنین میپذیرد. درست مانند زمانی که هنگام نوشتن مطلبی به دنبال واژهای میگردید و بعد میگویید: «خودش است. این کلمه منظورم را میرساند!» پذیرش شما مؤید یافته شدن کلمه مورد نظر است و از اینجا نتیجه گرفته میشود که این همان کلمهای است که به دنبالش میگشتید (در این مورد فیالواقع میتوان گفت: تا زمانی که چیزی را نیابیم نمیدانیم که چه میخواهیم. راسل نیز درباره آرزو کردن، تقریباً، همین حرف را میزند).
▬ جالب بودن خواب به سبب رابطه علی آن با وقایع زندگی خواب بیننده نیست، بلکه به این سبب است که آدمی احساس میکند خوابش بخشی از یک داستان است (بیتردید بخشی واضح و گویا) و بقیه آن داستان، در پرده ابهام میماند (مثلاً، این پرسش به رایمان مطرح میشود: «این شخص از کجا آمد و سرنوشتش چه شد؟»).
▬ علاوه بر این، اگر کسی به من ثابت کند که داستان حقیقی این نیست، که مبنای آن در واقعیت به کلی فرق میکرده است، و در نتیجه، من هم با کمال تأسف ابراز تعجب کنم که «عجب، پس قضیه این بود؟»، آنگاه در واقع، از چیزی محروم شدهام. اکنون، با باز شدن تاخوردگیهای کاغذ، اجزای داستان اصلی از هم میگسلند. آن مردی که در خواب دیده بودم به این موضوع مربوط میشد، گفتههایش به آن موضوع، محل رخداد وقایع نیز به فلان موضوع. با این همه، داستان دیده شده در خواب، همچون تابلویی که ما را شیفته خود میکند و الهامبخشمان میشود، افسونی خاص خود دارد.
▬ یقیناً میتوان گفت که ژرفاندیشی درباره تصاویری که در خواب میبینیم، برای ما الهامبخش است، و ما از این تصاویر صرفاً الهام میگیریم، چرا که اگر خواب خود را برای دیگری بازگوییم، معمولاً، شنونده الهام نمیگیرد. آن خواب، همچون پنداشتی که میتواند تکوین یابد، در ما تأثیر میگذارد.
مآخذ:...
هو العلیم