فیلوجامعه‌شناسی

مسائل فلسفۀ اخلاق توسعه: نظم جهانی/نظم محلی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از دیوید آلن كراكر؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ كدام افراد و ساختارها و عوامل، و تا چه اندازه مسؤول وضعیت موجود فقر جهانی و فرصت‌های نابرابر هستند؟
▬ یک موضوع مهم که باید در تدوین استراتژی‌های آینده باید مد نظر قرار بگیرد و فلسفه اخلاق توسعه نیز در بدو امر باید به آن پاسخ بگوید این است که كدام افراد و ساختارها و عوامل، و تا چه اندازه مسؤول وضعیت موجود فقر جهانی و فرصت‌های نابرابر هستند؟
▬ پرسش‌های تجربی بزرگ، پیچیده و حل نشده‌ای دربارۀ سهم نسبی فاكتورهای محلی و جهانی در غنا و فقر اجتماعات وجود دارد.
▬ برخی اخلاق‌گرایان توسعه، همچون پوژه، مآلاً تأكید دارند كه مشورهای غنی هم نظم جهانی را خراب کرده‌اند و شرایط بدی را برای همه به وجود آورده‌اند، و هم به نحو ناعادلانه‌ای علیه كشورهای ضعیف آرایش داده‌اند.
▬ پوژه مدعی است كه این نظم جهانی و جریان‌های فرایند جهانی شدن، به یك «باد مخالف» تبدیل شده است كه هر اجتماع فقیر، باید با آن بجنگد و این پدیده، بخش اعظم مسؤولیت زشتی‌های توسعه را بر عهده دارد: «اغلب سیاست‌ها و نهادهای ملی كاملاً بد اتخاذ می‌شوند، اما واقعیت این است كه این بدی‌ها را می‌توان به سیاست‌ها و نهادهای جهانی منسوب كرد».
▬ برخی دیگر از اخلاق‌گرایان توسعه و سیاست‌گذاران، بر آنند كه باید هزیمت‌های توسعه را كمتر به منابع جهانی و خارجی، و بیشتر به علل ملی و محلی (همچون اسارت قدرت در دست نخبگان، فساد گسترده، و فقدان ارزش‌های مردم‌سالارانه) منسوب كرد.

▬ چگونه می‌توانیم استعارۀ «باد مخالف» پوژه را به نحوی اصلاح كنیم كه در چهارچوب چشم‌انداز متوازن‌تر و انعطاف‌پذیرتری دربارۀ وزن نسبی فاكتورهای خارجی (ساختار جهانی و نقش كشورهای ثروتمند) و داخلی (نقش كشورهای در حال توسعه) در شكل دهی به وضعیت فقر جهانی، قرار گیرد؟
▬ ملوانان می‌دانند كه باد مخالف علیه كشتی‌شان عامل مهمی است، ولی قطعاً فاكتورهای متغیر و گاه مبهم، و رسیدن به مقصد، مهارت و قضاوت صحیح را ایجاب می‌كند. باد مخالف، همیشه طوفانی نیست. بعضى اوقات طوفانی است، و بعضى اوقات آرام است (بسته به وزش باد و اینكه آیا كشتی به پشت یك جزیره برود و موقتاً از باد مصون بماند یا نه). از این گذشته، تأثیر نظم جهانی (و تأثیر كشورهای ثروتمند) از زمانی به زمانی، و از مكانی به مكانی افزوده و كاسته می‌شود.
▬ از این گذشته، گاه بادهای متقاطعی می‌وزند كه برخی از آن‌ها به سكان‌دار كمك می‌كنند، و برخی هم از پیشروی وی جلوگیری می‌نمایند، و یك ملوان خوب، باید از اولی بهره‌برداری كند و با دومی كنار بیاید.
▬ به همین ترتیب، نظم جهانی، فرصت‌هایی را برای تقلیل فقر جهانی ایجاد می‌كند، فرایند مردم‌سالارانه‌سازی از فقر جهانی جلوگیری می‌كند، و رهبران و مردم خردمند، تفاوت‌ها را تشخیص می‌دهند.
▬ علاوه بر این، ملوان خوب در رویارویی با باد یك گام پس و دو گام پیش می‌روند، و از باد، برای پیشرفت استفاده می‌كنند، نه آن كه مستقیماً با آن سرشاخ شوند. آن‌ها با باد مماشات می‌کنند.
▬ مآلاً، یك كشور در حال توسعه می‌تواند راه‌هایی بیابد كه از طریق آن‌ها از عواملی كه به طور عادی فاكتورهای نامطلوب تلقی می‌شوند، بهره‌برداری نمایند. مثلاً كاهش كمك‌های ایالات متحده به كاستاریكا، به كاستاریكا كمك می‌كند كه كمتر به ایالات متحده وابسته باشد.
▬ علاوه بر این، گاه می‌توان یك باد مخالف را به یك باد موافق تبدیل كرد. گاهی هم تأثیرات نیروهای جهانی و كشورهای ثروتمند و مساعی داخلی توسعه بر هم منطبق می‌شوند.
▬ سرانجام، دقیقاً همان طور كه برخی كشتی‌ها به لحاظ فراست، جهت‌یابی و پایداری بهتر از كشتی‌های دیگر هستند، به همان صورت، كشورهایی كه به لحاظ مواهب طبیعی، حكومت، و «سرمایۀ» انسانی و اجتماعی، تمكن بیشتری دارند، بیشتر و سریع‌تر از كشورهای دیگر توسعه می‌یابند.

▬ نتیجۀ این داستان دریانوردى این است: درست همان طور كه كوشش‌ها برای توسعۀ ملی از زمانی به زمانی، و از مكانی به مكانی متفاوتند، به همان ترتیب هم، تأثیرهای نظم جهانی و كشورهای ثروتمندی كه بر این نظم مسلطند نیز از زمانی به زمانی، و از مكانی به مكانی فرق می‌كند. برای رفع این نسبیت‌ها و دست‌یابی به راه‌حل‌ها، بررسی‌های تجربی دربارۀ مسیر و شدت وزش باد، و اینكه چگونه می‌توان از مهارت‌ها و منابع ملی برای دست‌یابی به اهداف اجتماع بهره برد، حایز اهمیت است.
▬ گر چه باد، همواره فاكتور مؤثری در كشتی‌رانی است (گاهی بیشتر است و گاهی كمتر، گاهی خوب است و گاهی بد و گاهی هر دو)، پس، آن چه اهمیت دارد، مهارت كاپیتان و ملوانان (و مهارت ایشان در همكاری با هم) است. در نتیجه، مهم این است که کشورهای غنی بگذارند که رهبران خردمند و مخالف منافع نظم جهانی در کشورهای فقیر به قدرت برسند یا بر سر قدرت بمانند. این نکته از همه نکات مطرح در این مناقشه مسأله‌سازتر است. این موضوع می‌تواند جای وسیعی را برای مباحث حقوقی بگشاید.
▬ این مباحثات راجع به عوامل اصلی كاستی‌های توسعه، رفته رفته به اختلاف‌نظر آشكار و تندی راجع به ارزیابی اخلاقی فرایند جهانی شدن و هویت «عدالت‌گستران» شده است. جهانی شدن، توسعۀ محلی را تهدید یا تضمین می‌كند؟ جهانی شدن مبارك و فرصت است، یا بدبختی و خطر؟ آیا جهانی شدن در حدی هست كه اجتماعات محلی و ملی در حال توسعه بتوانند از مواهب یك جهان در حال جهانی شدن بهره‌مند شوند و از مضراتش اجتناب كنند؟ یا اینكه آیا «عدالت‌گستران» اصلی باید ملل ثروتمند باشند، شركت‌های فراملی باشند، یا نهادهای جهانی؟
▬ باید به پیروی از استیگلیتز بگویم كه «امروز، چالش بر سر این است كه به تعادل دقیقی…بین كنش جمعی در سطوح محلی، ملی و جهانی دست یابیم».
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.