برداشت آزاد از محمود متوسلی
░▒▓ رویکرد تفاوت در دادهها و مواهب طبیعی
▬ شرایط اقلیمی و جغرافیایی، نظیر نزدیک بودن به دریا و یا محصور بودن در آب یا خشکی همچنین میزان و تنوع منابع طبیعی و کانی در بین کشورهای مختلف، سؤالات و برخی ایدهها را مطرح میکند و استنتاجاتی در باب علل توسعهیافتگی یا عقبماندگی پیش میآورد.
▬ بر اساس این بحث، آیا میتوان این فرضیه را ارائه نمود که وفور منابع طبیعی و شرایط جوّی مناسب، اصل اولیه و علت اساسی حرکت کشورها به سوی توسعه بوده است؟
░▒▓ رویکرد تفاوتهای نژادی
▬ دومین ایده یا نکته قابل طرح با بررسی آمار عملکرد کشورها، به تفاوتهای نژادی جامعه بشری برمیگردد.
▬ بر این اساس، این پرسش مطرح میشود که آیا عقبافتادگی بنگلادش و افریقا را میتوان به عدم توانایی نژادی آنها، و توسعه آلمان و کشورهای اروپایی را به برتری نژاد ژرمن و سفیدپوستان نسبت داد؟
░▒▓ رویکرد تفاوتهای ارزشی و فرهنگی
▬ سومین رویکرد، بر نقش ارزشهای فرهنگی و دستاوردهای ارزشی و نهادی در توسعه تأکید میکند.
▬ در این دیدگاه، تحلیلها و تفسیرها حول دو محور ارزشها و انگیزشهای بازدارنده و مانع رشد و ارزشهای پیش برنده و ارتقادهندهی رشد تمرکز مییابد.
▬ توصیهی این دیدگاه برای ورود به مرزهای توسعه، شکستن موانع ارزشی و انعطافناپذیریهایی است که جامعه را به قید و بند کشیده است.
▬ در خصوص اینکه ریشههای ارزشهای بازدارنده چیست و چگونه ارزشیابی بومی و سنتی سیر تکاملی خود را به سوی علمگرایی و عقلانیت طی میکنند، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و در این زمینه نگاه به نقش مذاهب و باورهای دینی، بیشترین سهم را دارد.
░▒▓ رویکرد سیاسی و حاکمیت قدرتها
▬ این رویکرد، عامل عمده عقبافتادگی جوامع را در این میبیند که عوامل سیاسی حاکم، مانع اصلی در گذار از زندگی توسعهنیافته به سوی توسعه اقتصادی محسوب میشوند. در سطح بینالمللی، نظام سرمایهداری که در یک فرایند تاریخی مراحل تکاملی خود را طی کرده است، بر عرصهی سیاسی-اقتصادی بینالملل حاکمیت یافته، با استقرار نظام قطبهای متروپل و اقمار تحت ساز و کاری پیچیده و از پیش طراحی شده به استثمار کشورهای اقمار و انتقال مازادهای اقتصادی آنها به کشورهای متروپل یا مرکز میپردازد.
░▒▓ رویکرد تاریخی
▬ در رویکرد تاریخی، ابتدا با یک دید کلی مسیر توسعه اقتصادی به مقاطع مختلف تقسیم میشود و سپس پرسشهایی مطرح میگردد که به شکلگیری دیدگاهی خاص و یا طراحی مدلها و نظریههای رشد و توسعه میانجامد.
▬ اگرچه نمیتوان تاریخی کاملاً قطعی برای وقوع تحولات و زمینهسازیهای ارزشی و نهادی نام برد، اما پایان قرون وسطا، یعنی اواخر قرن پانزدهم را میتوان مقطع مهمی در تاریخ توسعه اقتصادی به حساب آورد.
▬ اصل متعارف و مفروض در این تحلیل این است که تمامی کشورها با داشتن مشخصات و ویژگیهایی نسبتاً مشابه که در ذیل تشریح میشود همگی در وضعیت «اقتصاد معیشتی» زیست میکردند:
• کشاورزی به معنای اعم آن به شیوه سنتی، محور اصلی فعالیتهای اقتصادی را تشکیل میداد.
• مازاد تولید بسیار پایین و ابزارهای تولید بسیار ساده و ابتدایی بود.
• علوم و فنون به یافتهها و تجارب انباشته شده پیشینیان محدود میشد، به طوری که سکون تکنیک و دانش فنی خصوصیت عمومی شیوههای تولیدی بود.
• میزان درآمد تنها برای رفع نیازهای اولیه و تأمین حداقل معاش کافی بود.
• بینش و تلقی انسان نسبت به طبیعت و محیط اطرافش بسیار محدود بود.
░▒▓ رویکرد دور باطل
▬ بازدهی پایین اقتصاد معیشتی، تولید و درآمد را فقط در حد مصرف معیشتی فراهم میکند و مازاد درآمد نسبت به مصرف (پسانداز) در حد تولید مجدد همان جریان خواهد بود؛ در نتیجه، سرمایهگذاری برای افزایش ظرفیتهای تولید مادی و یا سرمایهگذاری در نیروی انسانی ناچیز بوده، بازدهی تولید در سطح پایین باقی میماند و تداوم دور باطل را بر زندگی معیشتی تحمیل میکند.
▬ حال، سؤالاتی در این زمینه مطرح میشود که غالباً از طریق بررسی و تجزیه و تحلیلهای تاریخی از فرایند توسعه در کشورهای مختلف، پاسخ داده میشود. از جمله مهمترین این سؤالات، چگونگی شکسته شدن دور باطل، عوامل مهم در پایان یافتن عصر تاریک اروپا، نقش رنسانس در شکستن دور باطل و شکلگیری هستههای اولیه نظام بازار آزاد و توسعه تجارت در اروپاست.
▬ یک رویکرد، علل شکلگیری و تداوم دور باطل را وجود موانعی میبیند که سد راه آزادی فکری انسان است. علل عقبماندگی را باید در رفع موانعی جستجو کرد که به طرق مختلف آزادی فکری و تحول انسانی را سلب نموده است.
▬ تفسیر توسعه و عقبماندگی بر اساس این دیدگاه چنین است: بیش از سه قرن قبل از وقوع انقلاب صنعتی، تحولات فکری و فرهنگی در اروپا رخ داد و از همان زمان، جهان به دو قطب پیشرفته و عقبافتاده، سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شد. به تدریج حوزه نفوذ صنعتگرایی پیشگامان توسعه صنعتی از مرزهای ملی فراتر رفت و کشورهای جهان سوم را در بر گرفت.
▬ فرایند انقلاب صنعتی آثار مشخصی به همراه داشت که مهمترین آنها عبارتند از: ایجاد مراکز عظیم صنعتی، گسترش شهرها، تضعیف موقعیت روستاها در تولید و نظام کشور، تولید انبوه و ماشینیشدن تولید، تنوع کالاها، افزایش بهرهوری همهجانبه نیروی کار و گسترش بازار کالاها. دگرگونیهای این دوره، تنها به رشد و پیشرفت تکنیک و فنون منحصر نبوده و به دیگر صحنهها نیز کشانده شده است. در این دوره که اروپا و امریکا در حال تغییر و تحول بودند، شرق در خوابی مرگبار فرو رفته بود.
▬ ویژگیهای این دوره دنیای شرق را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
• رکود، خمودگی فکری و روزمرگی جریان زندگی.
• اضمحلال قدرت سیاسی و استبداد حکومتی.
• نابودی قدرت نظامی.
• تجزیه و بخشش سرزمین.
• بیتحرکی و ایستایی نظامهای اقتصادی.
• فروپاشی تولید داخلی و وابستگی آن به بازارهای مسلط خارجی.
• نفوذ استعمار در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی.
• عدم تحول تشکیلات سنتی و غیرکارآمد بودن آنها.
مآخذ:...
هو العلیم