جان بلامی فاستر و رابرت مکچزنی
░▒▓ آندره گوندر فرانک (Andre Gunder Frank)
از میان قابلیتهای پرشمار پل سوییزی، مایلم بر انعطاف استثنایی او در پرورش مواضع بازنگری شده و اغلب کاملاً تازه در زمینههای نظری، برنامهای و خطمشیای در واکنش به شرایط در حال تغییر جهان و پذیرش چنین مواضعی (از جمله مواضع من) وتشویق دیگران به در نظرگرفتن اینگونه مواضع تأکید کنم. و در صحبت از اصول انسانی، من نیز مانند خیلیهای دیگر از وفاداری و دوستی شخصی انعطافناپذیری که پل به نسلهای مختلف همسفران خود در جادهی منتهی به دنیایی بهتر نشان داده است سود بردهام.
░▒▓ جان کنت گالبرایت (John Kenneth Galbraith)
من در ۱۹۳۴ به عنوان یک مدرس جوان هارواردی به کمبریج رسیدم. در اوج رکود عظیم بود که، برای جوانان به شدت جاذبه داشت. راهبر بحثهای جوانان پل سوییزی بود؛ این مرحلهی نخست یک دوستی همیشگی بود.
░▒▓ سمیر امین (Samir Amin)
با پل سوییزی نخستین بار از طریق خواندن «نظریهی توسعهی سرمایهداری» (۱۹۴۲) آشنا شدم، اکثر متون اقتصادی مارکسیستی در آن زمان صرفاً هرچه را که مارکس در سرمایه نوشته بود، بدون افزودن چیزی، تکرار میکردند. کتاب پل به درستی اثبات میکرد که مارکسیسم میتواند به شیوهی متفاوت، خلاق، قدرتمند برای تحلیل سرمایهداری واقعاً موجود به کار رود. در شگرفترین زمان، دوران مککارتیزم، پل و هری جزو معدود افرادی هستند که به امریکاییها و تمام مردم دنیا زیباترین مثال شهامت را عرضه داشتند.
░▒▓ نوام چامسکی (Noam Chomsky)
شرکت در قدردانی از پل سوییزی به خاطر کار شگفتی که این همه سال انجام داده واقعاً باعث خوشوقتی است. من میدانم که صرفاً یکی از زمرهی گروه بسیار پرشماری هستم که نه تنها از پل به خاطر همهی آن چه که انجام داده است ممنون هستند بلکه در عین حال با انتظاری اشتیاقآمیز چشم به راه آینده و ارمغان آن هستند.
░▒▓ ریکاردو آلارکن (Ricardo Alarcon)
خلاصهکردن دینی که من شخصاً به پل سوییزی دارم در چند جمله عملاً ناممکن است. کتابهای او، تا حد زیادی، مسئول آموختههای من دربارهی سرمایهداری و امپریالیسم هستند و تحلیل درخشان «مانثلی رویو» ذهن من و بسیاری دیگر را دربارهی پیچیدگیهای مبارزه برای سوسیالیسم و آزادی روشن کرد. توانایی یگانهی پٌل سوییزی برای بینشی متعهد، انتقادی، و صادقانه از سوسیالیسم او را به یکی از مهمترین و با نفوذترین متفکران جنبش مترقی تبدیل میکند، او آن نوع مردی است که همواره مورد نیاز خواهد بود و به آینده شکل خواهد داد.
░▒▓ رزالین فراد بَکسَندال (Rosalyn Fraad Baxandall)
والدین من در حزب کمونیست بودند و در دورهی دبیرستان، نظر سیاسیشان به نظرم عقبمانده میرسید. ارتقای آگاهی (یک عمل و نظریهی اساسی فمینیسم موج دوم) مستقیماً از مبارزات موسوم به تلخی، سخن بگو سر برآورد. پل به خاطر غنابخشیدن به زندگی خودم (و جنبش) ا زتو سپاسگزارم.
░▒▓ پابلو گونزالس کازانووا (Pablo Gonzalez Casanova)
حضور فکری سوییزی در قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم تحسینبرانگیز است. کار فکری او تازگی واقعی و مفهومی مقولههای تاریخی مارکسیسم را آشکار میکند. در تمامی پروژههای پژوهشی سوییزی، بررسی سرمایهداری انحصاری و شوق او به ایجاد پیوند میان مبارزه برای سوسیالیسم با برنامههایی برای دمکراسی کاملاً مشهود است. سوییزی مجبور شد از موقعیت خود در مقام استاد دانشگاه هاروارد صرفنظر کند. او متحمل آزار و اذیتهای قضایی مککارتی شد. ظرافت فکری و اخلاقی پل سوییزی او را در صف بهترین اندیشمندان امریکای شمالی قرار میدهد.
░▒▓ داگ دود (Doug Dowd)
اینک چندین دهه میشود که هر وقت به پل فکر کردهام، به طور روزافزون همچون شخصی واقعاً بزرگ بوده است. برای من، همه چیز با «نظریهی توسعهی سرمایهداری» (۱۹۴۲) پل آغاز شد. هیچگاه از کندوکاو بسیار و نوشتن خیلی عالی، با واژگانی فهمپذیر برای همهی علاقهمندان دست برنداشته است. هر وقت پل نکتهای را عنوان میکند، تقریباً همیشه همراه با آن لبخند دوستداشتنی و شیطنتآمیز خاص خودش است. او برای همهی ما یک منبع الهام است.
░▒▓ ریچارد دوبف (Richard Duboff)
برای من، هرچه پل نوشت آبی بود که بر زمینی تفته میریخت؛ هنوز هم متحیرم که بدون او امروز از کجا سر در میآوردم.
░▒▓ باربارا ارنرایک (Barbara Ehrenreich)
پل سوییزی نقش مهمی در تربیت من بازی کرد، و این فقط از طریق صفحات «مانثلی رویو» نبود. در ۱۹۶۹، او و هری مگداف چند تن از ما رادیکالهای جوان را دعوت کردند که برویم و با آنها دربارهی مسألهای که گروهمان درگیرش بود گفتوگو کنیم. این امر به خودی خود غیرعادی بود؛ اکثر چپیهای مسنتر در آن هنگام به مراتب بیشتر علاقه داشتند که به جوانها بگویند چهکار باید بکنند تا اینکه به حرفهاشان دربارهی کاری که همان وقت انجام میدادند گوش بدهند.
░▒▓ جواَن گرینبام (Joan Greenbaum)
داستانهای شگفت بسیاری دربارهی پٌل سوییزی میتوان گفت، اما اول چیزی که ذهنم میرسد، دربارهی نخستین باری است که او را ملاقات کردم. ما بنا به پیشنهاد او گروههای مطالعاتی تشکیل دادیم و به پیشنهاد او یکراست راه خود را از میان بخش تولید باز کردیم.
░▒▓ مایکل لبوویتز (Michael Lebowitz)
موضوع اصلی که در تمامی آثار پل دیده میشود گرایش سرمایه به سمت اشباع انباشت (و شکلهای مختلف گرایشهای معکوس آن) بوده است. معنیاش این است که پل به ما کمک کرد که چشم به هدف داشته باشیم.
░▒▓ لاورنس لیفشولتز (Lawrence Lifschultz)
دو امریکایی که پس از آبراهام لینکلن بیشتر از همه در امریکای لاتین از شهرت و احترام برخوردارند پل سوییزی و لیو هوبرمن هستند. این عقیده، چنان که من بعدها کشف کردم، صرفاً به نیمکرهی غربی محدود نمیشد.
░▒▓ میخاییل لووی (Michael Löwy)
او به چند نسل از مارکسیستها کمک کرد که نظم مستقر چیزها را درک و علیه آن مبارزه کنند. ما در قرن بیستویکم هم به او نیاز داریم.
░▒▓ ایشتوان مزاروش (István Mészáros)
هری مگداف و پل سوییزی که نوشتههای آنها در پنجاه سال اخیر در آگاهی ما از امپریالیسم و رشد انحصارگرایی نظیر نداشته است. در عصری که وسوسههای تسلیمشدن در برابر سردرگمی و اضمحلال به شدت غالب است، وضوح و انسجامی که این چشمانداز بر پایهی آن در پنج دهه ناملایمات آزاردهنده، بسط یافته و حفظ شده، نمونه است.
░▒▓ لیو پانیچ (Leo Panitch)
بنیانگذاری «مانثلی رویو» در مقابل مککارتیسم و چندین دهه آن را در میان آمیزهای از بیاعتنایی و خصومت فرهنگ بورژوایی امریکایی و ضعف و انشعابهای خود چپ سر پا نگهداشتن، دستاوردی شجاعانه بوده است.
░▒▓ دَنیل سینگر (Daniel Singer)
پل سوییزی نه تنها تحلیلگر خلاق و ژرفاندیش سرمایهداری انحصاری بود، بلکه شاهدی زنده بر این امر بود که حتی در خود قلب امپریالیزم، میشد مقاومت کرد و به اصول خود پایبند بود.
░▒▓ ویلیام تب (William Tabb)
به خاطر بخش بهتر تحصیلاتم در اقتصاد و سیاست جهانی از پل سپاسگزارم، که به رایم اطلاعات و تحلیلهایی را که خیلی به ندرت در جای دیگری یافت میشد فراهم کرد. به علاوه، من از این امتیاز برخوردار بودهام که پل را در موقعیتهایی ببینم که، در رویارویی با پرسش یا بحثی به ویژه جالب، فیالبداهه با بصیرت و اندیشههای جدید و درخشان پاسخ میدهد.
░▒▓ شیگتو تسورو (Shigeto Tsuru)
پل، در «دههی مقدس بیست سالگی»ات، رکن اصلی در عصر طلایی گروه اقتصاد هاروارد دههی هزار و نهصد و سی بودی. تو انقلاب کینزی ۱۹۳۶ را به دقت دریافتی و از آن یک قدم واسطه به سمت تدوین ابزار و روش تحلیل خودت در حوزهی اقتصاد سیاسی ساختی. به باور من «توجه به زمان حاضر در حکم یک مسألهی تاریخی» (گئورگ لوکاچ) پیوسته نقطهی قوت یگانهی نوشتههای تو بوده است.
مآخذ:...
هو العلیم