فیلوجامعه‌شناسی

مرور ده مفهوم اصولی در ”نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از تامس چیبوكاس، رندال لیته و دیوید وایز؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


• با این که بسیاری از مؤلفه‌هایی که مبنایی برای نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها شدند، خیلی زود از دهه‌ی ۱۹۲۰ پدیدار گردیدند، ولی این نظریه به نحو فراگیر، از دهه‌‌ی ۱۹۶۰ پدید آمد.
• در نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها، یک سیستم، به مجموعه‌ای از اجزای مرتبط با هم، محصور شده با یک مرز، که مشخصه‌ها و خصیصه‌های مشترکی از خود بروز می‌دهند تعریف می‌شود.
• نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها بر دو جنبه كلیدی از سیستم‌ها، توجه قابل ملاحظه‌ای دارد: عناصری كه سیستم جزئی از آن‌هاست و فرایند‌هایی که درون سیستم‌ها، و بین سیستم‌ها و محیطشان وجود دارد.
• بنابراین، از چشم‌انداز نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها، یک سیستم بسیار شبیه به یک دستگاه است، که مجموعه‌ای از اجزای مرتبط به یکدیگر را شامل می‌شود و روی هم رفته یک بدنه‌ی منسجم را تشکیل می‌دهند. از این گذشته، وقتی که اجزای این دستگاه به نحوی هدف‌مند و معنادار با هم تعامل می‌کنند، همه‌ی این سیستم طوری عمل می‌کند که باعث تولید دسته‌ای از خروجی‌ها می‌گردد. خیلی شبیه به یک موتورکه وقتی کار می‌کند که ورودی‌های معناداری را دریافت کند، و اجزای آن نیز به درستی با هم در ارتباطند باشند. فی‌المثل، یک خانواده نیز چنان عمل می‌کند که هم بازتاب ورودی‌های دریافت شده توسط خانواده، و هم منوط به الگوهای تعامل میان اعضای خانواده است.

• نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها، متکی به این مفاهیم کلیدی است:

۱ ░▒▓ اجزای متقابلاً وابسته
اعضای یک سیستم و «نقش»‌هایی که اجرا می‌کنند، به عنوان اجزای سیستم شناخته می‌شوند. اعضای سیستم به وسیله‌ی میزان‌هایی از وابستگی متقابل در کنار هم قرار می‌گیرند. این وابستگی متقابل، هم در سطح عاطفی و هم در سطح ابزاری و تقسیم وظایف وجود دارند. وابستگی‌‌ای که میان اعضای سیستم وجود دارد، تنها چسبی برای به هم نگه داشتن سیستم نیست، بلکه نوع روابط موجود در سیستم را نیز تعیین می‌کند. در یک سیستم الگوهای وابستگی متقابل، بر افرادی از سیستم تأثیر می‌گذارند که از تغییر در یکی از اعضا اثر بپذیرند.
۲ ░▒▓ ورودی‌ها/خروجی‌ها
ورودی‌ها، بیانگر اطلاعات یا امکاناتی هستند که به خانواده می‌رسند و ممکن است بر عملکرد آن تأثیر بگذارند. شاید این ورودی‌ها از خارج سیستم و در قالب پیام‌ها و اطلاعات و امکانات در مورد چیزی که سیستم به آن توجه دارد باشند، یا از داخل سیستم و بر اساس نظارت افراد سیستم به عملکرد سیستم. خروجی‌ها، نشانگر شیوه‌هایی است که طی آن‌ها سیستم در معرض محیط خارج قرار می‌گیرد.

۳ ░▒▓ مرزها
پیرامون هر خانواده‌ای یک مرز وجود دارد. این مرز، نقطه‌ی حد فاصل بین سیستم و محیط‌اش می‌باشد که توسط كسانی که داخل و خارج آن قرار دارند تعریف می‌شود. مختصه مرزها، درجه‌ی تصلبی است که بر میزان مجازِ ورود و خروج اطلاعات از سیستم تأثیر دارد. وجود مرزهای خیلی متصلب، نشانه‌ای از تأثیر ناچیز رویدادها و اطلاعات خارج از سیستم بر آن و جداافتادگی اعضای سیستم از محیط است.

۴ ░▒▓ سلسله مراتب سیستم‌ها
سلسله مراتبی از سیستم‌ها در داخل و خارج از سیستم وجود دارد. نوعی لایه‌بندی از زیرسیستم‌ها در داخل سیستم مشهود است. زیرسیستم‌ها بیانگر الگوهای ارتباطات میان اعضای سیستم هستند. به دور هر زیرسیستم، مرزی با درجه‌ای از نفوذپذیری، خیلی شبیه به مرزِ پیرامون خود سیستم قرار دارد. از این قرار، از چشم‌انداز نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها یك موضوع كلیدی در سیستم‌ها، موقعیت و استحکام نسبی مرزهای داخل سیستم است. علاوه‌ بر این، ممکن است زیرسیستم‌های مختلف در داخل سیستم، از سطوح قدرت مختلفی برخوردار باشند. معمولاً در سیستم، قدرت بیشتر، در دست مؤلفه‌های زیرسیستم فوقانی در سلسله مراتب زیرسیستم‌های داخل سیستم است.

۵ ░▒▓ قواعد
قواعد (rules)، بیانگر الگوهای تكرار شونده در سیستم‌ها هستند. اعضای سیستم، قواعد را به طور ضمنی می‌شناسند. این قوانین، بیانگر الگوهای ارتباط هستند، که به تعیین رفتارها، نقش‌ها، الگوهای اقتدار، بیان احساسات، و ارتباطات اعضای سیستم (در واقع، همه‌ی جنبه‌های كنش‌های متقابل اعضای سیستم) كمك می‌كنند.

۶ ░▒▓ اهداف
سیستم‌ها برای دست‌یابی به اهداف (goals) می‌كوشند، و این اهداف طی زمان و با رشد و تغییر اعضای سیستم دگرگون می‌شوند. این مفهوم، گویای این مطلب است که كنش‌های متقابل و رفتارهای خانوادگی معطوف به هدف هستند، و این که این اهداف با قواعد و مرزهای سیستم در هم تنیده شده‌اند. فهم این نکته ضروری است که اهداف، آن گونه که در اینجا توصیف شدند، در سطح سیستم مطرح هستند، و ممکن است همیشه با اهداف افراد عضو منطبق نگردند.

۷ ░▒▓ ساز و كارهای بازخورد
سیستم‌ها، صحنه‌ی حلقات بی‌پایان بازخورد (feedback) یا الگوهای نظارت بر وضعیت خود هستند. از چشم‌انداز نظریه‌ی عمومی سیستم‌ها، سیستم‌ها می‌كوشند تا عملکرد خود را در حال تعادل نگاه دارند، و همواره میزان انطباق عملکردشان با اهداف سیستم را ارزیابی می‌کنند. وقتی اعضای سیستم عدم انطباقی بین سیستم و اهداف، رفتارها، یا عملکردهای شخصی مشاهده می‌کنند، یحتمل درگیر الگوهای تغییر به منظور تلاش در جهت رسیدن به سطحی از تعادل می‌شوند.

۸ ░▒▓ حاصل‌جمع‌نبودن
مفهوم حاصل‌جمع‌نبودن (nonsummativity): گر چه سیستم‌ها شامل مجموعه‌ای از اجزا و قسمت‌ها می‌شوند، ولی یک سیستم را نمی‌توان صرفاً حاصل جمع ساده‌ای از اجزاء شمرد. الگو‌های كنش متقابل در سیستم‌ها، الگوهای ارتباطات عاطفی و ابزاری و كاركردی، جملگی در تعریف سیستم خانوادگی سهیم هستند. بنابراین، نظریه‌ی سیستم‌های خانوادگی هم به ساختار خانواده‌ها و هم به الگوهای كنش متقابل موجود در خانواده‌ها و بین خانواده‌ها و محیط اطرافشان می‌پردازد.

۹ ░▒▓ تغییر
سیستم‌های خانوادگی در اثر دریافت اطلاعات و امکانات از بیرون خانواده یا از داخل آن، به سمت بازشناسی خود و ایجاد الگوهای جدید كنش متقابل می‌روند. اغلب این ضرورت تغییر، در مباحث تغییر رشدی یا الزامات آن مطرح می‌شود. بنابراین، یک سیستم، بازتاب یک الگوی تكاملی، یا میلی به تغییر ساختار اساسی یا عملکرد خود در طی زمان است. فرایندها و الگوهای تغییر، در شناخت یک سیستم حیاتی هستند.

۱۰ ░▒▓ همفرجامی
همفرجامی (equifinality)، به توان یک سیستم در دستیابی به یک هدف با استفاده از ابزارها و شیوه‌های مختلف تعریف شده است. بنابراین، این امكان وجود دارد كه سیستم‌های خانوادگی مختلف برای رسیدن به یک خروجی یکسان از راه‌کارها و فرایندهای بسیار متفاوتی استفاده کنند. همچنین، ممکن است یک سیستم برای دستیابی به تغییرات مبتنی بر مشخصه‌های خود سیستم، از بیش از یک راه‌کار بهره ببرد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.