برداشت آزاد از دیوید آلن كراكر؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
• فلسفۀ اخلاق توسعه، مترادف با «فلسفۀ اخلاق توسعه جهان سوم» به وجود آمد. ولی برای كنار گذاشتن تثلیث «جهان اول دوم سوم» دلایل خوبی وجود دارد.
• در خصوص این كه آیا فلسفۀ اخلاق توسعه باید فراتر از موضوع اصلی ارزیابی اهداف و ابزار توسعۀ جوامع فقیر یا سنتی گسترش یابد یا نه، اتفاق نظری وجود ندارد. عدهای معتقدند كه اخلاقگرایان توسعه باید وجود محرومیت انسانی در هر نقطهای كه وجود داشته باشد را مورد انتقاد قرار دهند و كشورها و منطقههای ثروتمند، نیز از آنجایی كه آنها هم مشكل فقر، ضعف و از خود بیگانگی دارند، توسعه نیافته هستند، دقیقاً در حیطه فلسفۀ اخلاق توسعه قرار میگیرند.
• برخی بر آنند كه یحتمل مدل اجتماعی اقتصادی كه شمال را در حال صدور توسعه به جنوب میدید، منجر به توسعه نیافتگی هم شمال و هم جنوب شده است. از این گذشته، همان طور كه شمال (دارا) در جنوب (جغرافیایی) وجود دارد، به همان ترتیب هم جنوب (فقیر) هم در شمال (جغرافیایی) به چشم میخورد. اما دیگرانی، فلسفۀ اخلاق توسعه را به كشورهای فقیر محدود میكنند، با این استدلال كه اهتمام به محرومیت در شمال، توجه اخلاقگرایان توسعه و عاملیتها را از گوناگونترین فقرهای جهان (در كشورهای فقیر) منحرف میكند، و باعث میشود كه كشورهای غنی از نظم جاری جهانی منتفع گردند.
• دید خود من به مسأله این است كه محدود كردن فلسفۀ اخلاق توسعه به كشورهای «در حال توسعه» از سه جهت با دشواری مواجه است؛ این تحدید، به اشتباه فرض میكند كه سختترین محرومیتها در كشورهای فقیر روی میدهند، حال آن كه همان طور كه آمارتیا سِن اشاره دارد، «میزان محرومیت گروههای خاص در كشورهای بسیار ثروتمند با وضعیت محرومان جهان سوم قابل مقایسه است». در ثانی، تقلیل فقر در شمال و جنوب دو امر به هم پیوسته است؛ مهاجرانی كه در كشورهای شمال پول درمیآورند، وجوه قابل ملاحظهای را به خانوادههای خود در جنوب میفرستند. جهت سوم اینكه، به كار گیری «بهترین روشهای عملی» آموخته شده از فرایند توسعه در كشورهای جنوب، توسط كشورهای شمال، به رویۀ فزاینده و غالبی تبدیل شده است (عكس این نیز صادق است). برای مثال، «آژانس ایالات متحده برای توسعۀ بینالملل» در حال به كارگیری درسهای آموخته شده از مساعی توسعهای كشورهای دیگر، در مورد شهرهای فقیر ایالات متحده است. عاملیتهای توسعهای در جوامع مختلف اغلب با مسائل مشابهی (همچون توسعهنیافتگی، نژادپرستی، خشونت، و ناتوانی) مواجند، و از روشهای ابداعی حل این مسائل سود میبرند.
مآخذ:...
هو العلیم