دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
سخنرانی در دهمین نشست بررسی ابعاد اجتماعات دینی، فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی موردی جشن غدیر در تهران
▬ سلام عرض میکنم. بسم الله الرحمن الرحیم.
▬ دو مقدمه با توجه به مباحث قبلی عرض میکنم، و بعد چهار نکته را که برای این جلسه مهیا کردهام، تقدیم خواهم کرد؛...
▬ اول اینکه جشن غدیر جشن بزرگ و غافلگیرکنندهای بود و اولین نمونه از اجرای آن چیزی بود که الگوبرداری موفقی از مناسک متکثر اربعین را در خود داشت. بعضی از انتقاداتی که به نحوه برگزاری مراسم وارد شد، به متکثر بودن الگوی مراسم اربعین برمیگشت یعنی موکبهای مختلفی در برگزاری این جشن فعال بودند و همین تکثر مقداری آشفتگی ایجاد کرده بود اما در مجموع به نظر من بهعنوان اولین الگوبرداری موفق با توجه به عظمت بیسابقه آن در مجموعه مناسک و مراسمی که تابهحال در تهران برگزار شده بود تجربه موفقی بود.
▬ مقدمه بعد آن که، معالأسف متداول شده است که شبکههای اجتماعی را بازتابی از افکار عمومی قلمداد میکنند، شاید از آن رو که سهلالوصول است؛ البته در میان شبکههای اجتماعی، توییتر، جایگاه مهمی دارد؛ از قرار معلوم، برای انتلکتوئلهای ایرانی، حضور و فعالیت در توییتر به یک فانتزی تبدیل شده است، و این حضور، اغلب به آنها حسی از «مردم» میبخشد که واقعی نیست؛ حدود دو میلیون ایرانی در توییتر حساب کاربری دارند و تعداد بسیار کمتری از آنها در توییتر فعال هستند، اما زیاد دیدیم که از یک پست توییتری عکس میگیرند و در واتسپ یا جاهای دیگر منتشر میکنند، گویی تصویری از نیمصفحه نخست روزنامههاست که برای آن فکر تحریریهای خرج شده است که رهبری فکری قطاعی از جامعه را به دست دارد!
▬ مقام معظم رهبری در دیدار خود با خانوادهی شهید سلیمانی در سالگرد شهید سلیمانی در دیماه هزار و چهارصد فرمودند افکار عمومی واقعی ایرانی کسانی هستند که در تشییع شهید سلیمانی شرکت کردند، نه کسانی که در شبکههای اجتماعی نمود مجازی دارند. واقع آن است که نهفقط در مورد توییتر، نمیتوان ادعای بازتاب افکار عمومی داشت؛ بلکه حتی این تصور را نمیتوان در مورد واتسپ یا اینستاگرام با حسابهای کاربری بسیار داشت؛ واقع آن است که وزن این شبکههای اجتماعی در افکار عمومی سیاسی، بسته به وزن و درصد مشارکت فعال افراد، بویژه مشارکت فعال سیاسی دارد؛ بدون چنین وزندهی نمیتوان در مورد بازتابدهندگی و آیینگی این رسانهها از افکار عمومی قضاوتی داشت.
▬ این دو مقدمه بود. چهار نکتهای که مهیا کردم که خدمتتان تقدیم کنم عمدتاً ناظر بر عنوانی است که برای نشست انتخاب شده و بهاصطلاح «پساکرونا» اشاره دارد؛ پیرامون این مطلب میخواهم نکاتی تقدیم مخاطبان محترم کنم و از نظراتشان بهرهمند شوم؛...
▬ نکته اول اینکه سخن گفتن از «پساکرونا»، اگر زاییده گرایش بازگشت سمج به نظم اجتماعی که قبلاً بوده باشد، بهمثابه از دست دادن فرصتهایی است که کوید-۱۹ ایجاد کرد؛ کرونا مصیبتی بود که برای جهان پیش آمد و حتماً باید در آینده کاوش شود که ریشه و مسببان آن چه کسانی بودند؛ بالاخره امریکاییها بودند، چینیها بودند، اوکراینیها بودند؛ هر چه بود، باید فرجام این ویروس انسانساخته معلوم شود.
▬ معالوصف، این مصیبت، شرایط ویژهای به وجود آورد تا جوامع و افراد مختلفی که از به رسمیت شناختن سایبرفضا بهعنوان «فضای واقعی» پرهیز داشتند، به درون این فضا راند. همین عنوان «فضای مجازی»، که به سایبرفضا اطلاق میشده است، به دلیل پرهیز از به رسمیت شناختن آن بود. ملتهای مختلف، از آمریکا و ژاپن گرفته تا کره جنوبی و چین و آلمان و ایران و هند، چه آنها که تولیدکنندگان فناوری سکوی سایبرفضا بودهاند و چه آنها که بیشتر کاربر این نوع فناوری بودهاند، از انتقال زندگی اجتماعی با فضای سایبر پرهیز داشتهاند و به آن «فضای مجازی» میگفتند؛ اما واقعیت این بود که این فضا، حتی واقعیتر از فضای فیزیکی است که ما معمولاً در آن زندگی میکنیم و شرایط کوید-۱۹ نشان داد چقدر میتواند فرصت واقعی ایجاد کند. «سایبرفضا»، واقعیتر از فضای فیزیکی است، چون تعاملیتر است؛ درونمایه اصلی واژه «سایبر» که از واژه یونانی «کوبرنتس» (Greek: κυβερνήτη; English: Kubernetes) یا سکاندار گرفته شده، در تعامل فعال با محیط است؛ یک سکاندار و راننده، زمانی میتواند خوب رانندگی کند که در تعامل فعال با محیط و خورد و بازخورد باشد؛ در حقیقت، فنّاوری سایبر، باعث ایجاد یک تعامل فعالتر با محیط شده است که با ماشینهای محاسب «به هر میزان مورد لزوم» تقویت شده است؛ بنابراین، میتوان اذعان کرد که سایبرفضا تلفیق بسیار و بسیار مضاعفی را میان ذهن و عین میسر میسازد، و از این رو واقعیتر است.
▬ کوید-۱۹، همه جوامع و افرادی که از پذیرش سایبرفضا و فنّاوری دیجیتال پرهیز داشتند را به استخر سایبرفضا انداخت، و آنان مجبور شدند دستوپا بزنند و به نوعی خودشان را با آن تطبیق دهند؛ این، یک فرصت است و فرصتهایی را از جمله در زمینه مناسک دینی در اختیار ما میگذارد به این فرصتها درواقع تکرار یا کپیبرداری از فضای فیزیکی که تابهحال به آن خو کرده بودیم یا درباره آن تجربه تاریخی داشتیم نیست.
▬ نکته دوم، آنکه اشخاص، نهادهای اجتماعی، دولت ملتها، و نیروهای تمدنی مثل شرکتها و از جمله «دین» که فراسوی ملتها عمل میکنند، باید این سایبرفضا را به رسمیت بشناسند، و اقتضائات آن را مکمل اقتضائات و شرایط قبلی کنند و بر اساس آنها و الزامات سکوهای (پلتفرمهای) جدید، عملکردهایشان را بسط و توسعه دهند.
▬ توسعه عملکردهای دینی به سکوها و پلتفرمهای دیجیتال، بهسادگی نمیتواند اتفاق بیفتد؛ مهمترین بخش مناسک دینی، مناسک اجتماعی است که هم از دیدگاه دینی و هم از دیدگاه جامعهشناسی دین، نقش مهمی در دینداری ایفا میکنند. اگر قرار باشد بخش مهمی از زندگی ما به فضایی دیجیتال مهاجرت کند، مثل همین اتفاقی که در دوران کوید-۱۹ روی داد و هنوز هم تبعات آن در برگزاری برخط همین جلسه ما هم هویداست، باید بتوانیم مناسک اجتماعی را در این سکوی جدید بازسازی کنیم.
▬ نکته این است که ما در این موضوع، نیاز به یک سری «شتابدهنده خلاقیتها» داریم؛ خلاقیتهایی که زمینه گسترش مناسک اجتماعی در بستر شبکه را تسهیل کنند. و این اتفاقی خودبهخودی رخ نمیدهد و احتیاج به این دارد که کسانی که در زمینه مناسک دینی فعال بودند این نوآوریها در زمینه سایبرفضا را از طریق الگوهایی موجود زیست شبکهای شتاب دهند و این نحو همبودنهای مدنی را در چارچوب سکوهای دیجیتال گسترش دهند. همایشهایی مانند جشن غدیر یا پیادهروی اربعین، نسخههای موفقی از همبودنهای مدنی و مناسک اجتماعی دینی هستند که در مقیاس جهانی اهمیت طراز اول خود را به اثبات رساندهاند؛ ولی دوران کوید-۱۹ نشان داد که ما باید مهیا باشیم که این مناسک اجتماعی موفق را در همین مقیاس تأثیرگذاری درون شبکه و بر سکوی سایبرفضا گسترش دهیم تا تأثیر واقعی آن نیز گسترش قابل ملاحظه و چندین برابر پیدا کند.
▬ در دوران کوید-۱۹ ضرورت، انتقال مناسک به سایبرفضا، احساس شد؛ و اکنون میدانیم که این انتقال، حتی در شرایطی که مانعی برای گرد همآیی فیزیکی نیست، میتواند به این مناسک با ضریب چندین برابر، دامنه تأثیرگذاری ببخشد. این، یک ظرفیت مهم است که نباید از آن صرفنظر کرد.
▬ نمونه اخیر جشن غدیر، همچنین مراسم عزاداری اباعبدالله، طی سالیان اخیر، ضمیمههای مهمی در سایبرفضا داشتهاند. علاوه بر آنکه مناسکی در فضای مجازی بهصورت عینی ایجاد میکنیم که همانطور که عرض کردم خیلی مغتنم و موفق است، باید بهطور جدی و بهسرعت و با پذیرش الگوهای جهانی که در این زمینه وجود دارد مناسک دینی را در سایبرفضا بازسازی کنیم؛ مثلاً از سکوهای بازیهای رایانهای، شبکههای اجتماعی، و الگوهای دیگر ارتباطی و همایشهای برخط، و از همه اینها مهمتر، روشهای خلاقانه و مبتکرانه، برای اینکه بتوانیم مناسک اجتماعی دینی را که هم از نظر اسلام خیلی مهم هستند و هم از نظر جامعهشناسی دین یک سطح مهم دینداری را میسازند گسترش دهیم.
▬ نکته آخری که میخواهم عرض کنم به تأثیری اشاره دارد که این «هم بودنهای مدنی دینی» میتوانند بر تغییر شکل و گسترش و بهبود نظام مردمسالاری دینی و به طور کلی نظام حکمرانی دینی بگذارند. در واقع، شرایط آن فراهم آمده است تا ما با یک نوع مردمسالاری جدید مواجه شویم که مردمسالاری دینی هم مزیتهای خوبی در تطبیق با آن دارد.
▬ در واقع سایبرمردمسالاری یک نحو مردمسالاری خیلی فعالتر است؛ نوعی از مردمسالاری است که در آن ضرورتی به انتظار چهارساله برای بازتاب نظر مردم در نظام حکمرانی نیست. کلاندادهها، به نحو لحظهای به حکمرانان، نظر و دیدگاه، و از آن مهمتر، راهحلها و راهیابیهای مردم را به نظام حکمرانی بازتاب میدهند؛ و نظام حکمرانی میتواند این دیدگاهها و راهیابیها را در تنظیم سیاستهای خود، و با ملاحظه ضوابط اخلاقی به کار ببندد.
▬ مجموعه متنوعی از سکوها و پلتفرمهای جدید به وجود آمده که مردم، مدام اظهارات سیاسی خود را در آن بازتاب میدهند؛ و این نظرات میتواند به حکومتها کمک کند و آنها را برای رسیدگی به مسائل اجتماعی و تجهیز اراده ملی برای پیشبرد رویارویی با مسائل، مجهزتر کند و ما با نوعی صندوق رأی هر روزه مواجه هستیم و این خیلی کمک میکند که کفه دموکراسی و مردمسالاری در کنار کفه بوروکراسی تلفیق خلاقانه و کارآمدتری بسازد.
▬ از توجه شما سپاسگزارم.
مآخذ:...
هو العلیم